13.4 C
Paris
Friday, March 29, 2024

طرح یک پرسشنامه (مجاهدین در برابر پرسش‌های مردم) بخشی از «گزارش ۹۳»

۲۳۸-در برنامه‌ی ده‌ ماده‌ای «تنها آلترناتیو دموکراتیک ایران» که مریم رجوی سال گذشته ارائه داد آمده است: «حرف ما اين نيست كه آخوندها بروند تا ما جايگزين آنها شويم، حرف ما اين است كه رأي و انتخاب و نظر مردم ايران حاكميت پيدا كند.» آیا از مریم رجوی پرسیدید در این میان تکلیف شعار «تنها آلترناتیو دموکراتیک ایران» چه می‌شود؟ آیا تاکنون راجع به این تناقض‌های آشکار سؤالی کرده‌‌اید؟

۲۳۹-آیا ادعای مریم رجوی در برنامه‌ی ده‌ماده‌‌ای مبنی بر این که «ما خواهان ايجاد يك نظام قضايی مدرن، مبتنی بر احترام به ‌اصل برائت، حق دفاع، حق دادخواهی، حق برخورداری از محاكمه علنی و استقلال كامل قضات هستيم» با برگزاری «نشست فوق العاده شورای ملی مقاومت به منظور رسیدگی» به استعفای دو عضو با سابقه‌ی این شورا و صدور حکم «شناعت، شقاوت و خیانت»، و «جمع آوری پانصد امضاء ظرف ۲۴ ساعت از سراسرجهان» بر علیه ایشان همخوانی دارد؟ کسی که نتواند در خانواده و جمع کوچک خود، آزادی بیان و ابراز عقیده و حق انتخاب (استعفاء!) را در پیوند با اعضای آن رعایت کرده و آن را محترم بشمارد، چگونه می‌تواند چنین ادعایی را در پیوند با یک جامعه‌ی ۸۰ میلیونی بیان کند؟

۲۴۰- وقتی مسعود رجوی به عنوان رهبر عقیدتی مجاهدین به سادگی، شخصی‌ترین و خصوصی‌ترین مسائل جداشدگان و ناراضیان را به زشت‌ترین شیوه‌ی ممکن در رسانه‌ها بیان می‌کند و خط و نشان می‌کشد که بیشتر از این هم می‌تواند پرده‌دری کند، چگونه می‌توان به ادعای مریم رجوی و برنامه‌‌ی ده‌ماده‌ای‌اش اعتماد کرد که می‌‌گوید:‌ «ما به كليه آزادی‌های فردی احترام می‌گذاريم»؟آیا این ادعاها شوخی تلخ نیست؟‌

۲۴۱-در کدام جریان مدرن و دموکرات، در کدام اندیشه‌ی روامدار و اهل تساهل و تسامح ازادبیات خشن و زشت و پر از دشنام و تهمتی که مجاهدین برعلیه منتقد‌انشان به کار می‌گیرند استفاده می‌کنند؟ آیا از دیدن این همه فحش و اصطلاحات زشت در مطالبی که در سایت‌های مجاهدین منتشر می‌شود، به وحشت نمی‌افتید؟آیا دل بستن به اجرای برنامه‌ی ده‌ ماده‌ای مریم رجوی در ایران آینده خیال‌بافی ابلهانه نیست؟

۲۴۲-آیا سیاست مجاهدین مبنی بر حمایت از جنگ داخلی در عراق را که یک طرف آن نیروهای تحت رهبری «داعش» هستند قبول دارید؟

۲۴۳-مجاهدین مدعی بودند سد محکمی در برابر بنیاد‌گرایی در عراق هستند، آیا تصاویر جنایات کسانی را که مجاهدین از آن‌ها دفاع می‌کنند دیده‌اید؟ آیا آن‌ها را بنیادگرا نمی‌دانید؟‌ آیا از نظر شما اعمال صورت گرفته از سوی آنان به ویژه اعدام صدها عراقی دست بسته «جنایت علیه بشریت» محسوب می‌شوند؟ آیا دلیل عدم محکومیت این جنایات از سوی مجاهدین را پرسیده‌اید؟

۲۴۴-آیا سیاست مسعود رجوی مبنی بر واداشتن مجاهدین به موضع‌گیری علیه بستگان درجه یک‌شان و نسبت‌دادن اتهامات ناروا به آن‌ها را تأیید می‌کنید؟‌ آیا مقالات زشت، وقیحانه و هتاکانه‌ی محمد اقبال یکی از سپردگان مسعود رجوی علیه خواهرانش شما را به یاد «مادر» طریق‌الاسلام نمی‌اندازد که مورد لعن و نفرین مردم ایران قرار گرفت؟‌ آیا در فرهنگ ایرانی ، برادر بزرگ نمی‌کوشد حرمت و کرامت خواهرانش را حفظ کند؟

۲۴۵-آیا با شعار «ننگ ما ننگ ما، فامیل الدنگ ما» که ساخته‌ی مسعود رجوی است، موافق هستید؟ آیا جامعه‌ی ایران پذیرای چنین شعارهایی هست؟

۲۴۶-آیا سازمانی که نتواند حمایت اعضای خانواده‌ی نیروهای خود را به دست آورد، می‌تواند حمایت مردم ایران را به دست آورد؟ آیا فریب‌دادن خانواده‌ها توسط فرزندان و عزیزانشان که به دستور مسعود رجوی و برای دریافت کمک مالی صورت می‌گیرد را تأیید می‌کنید؟‌

۲۴۷-چه تعداد از اعضای سابق مجاهدین و شورای ملی‌ مقاومت به ایران تردد می‌کنند؟‌ چرا مجاهدین در مورد آن‌ها روشنگری نمی‌کنند؟‌

۲۴۸- چه تعداد از همسران اعضای فعلی شورای ملی‌ مقاومت و هواداران نزدیک مجاهدین به ایران سفر می‌کنند؟‌ چرا مجاهدین در این مورد که به تعبیر آن‌ها عبور از مرز سرخ است سکوت می‌کنند؟‌

۲۴۹- پس از دستگیری علی‌ منصوری سرپل قدیمی و مسئول تدارکات و پشتیبانی مالی و لجستیکی سابق تشکیلات مجاهدین در ترکیه در اسرائیل به اتهام جاسوسی برای رژیم، «کمیسیون امنیت و ضد تروریسم» شورای ملی‌ مقاومت اعلام کرد وی از سال ۱۳۸۶ بارها به ایران سفر کرده است؛ چرا این «کمیسیون» در مورد وی که قبل از سفرهای متوالی‌اش به ایران به «اورسورواز» رفت‌و‌آمد می‌کرد افشاگری نکرد؟ سرنوشت وی چه شد؟ چرا با وجود گذشت نزدیک به یک سال از دستگیری وی در مورد او سکوت شده است؟‌ پرونده به کجا کشید؟ چرا مجاهدین پیگیر پرونده نیستند؟ آیا کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه بوده؟

۲۵۰-چرا تمامی مجاهدینی که در نشریه‌ی مجاهد ۵۹۷ نامه‌هایشان در دفاع از سازمان مجاهدین و حمله به منتقدان و ناراضیان انتشار پیدا کرد پس از حمله‌ی نیروهای آمریکایی به عراق، مجاهدین را ترک کرده و به ایران و اروپا پناه آوردند و نامه‌های قبلی‌شان را تکذیب کردند؟ آیا به دست‌خط‌هایی که از قول افراد در مناسبات مجاهدین انتشار می‌یابد باور دارید؟

۲۵۱-آیا با انتشار عمومی نامه‌های خصوصی افراد که در اوج اعتماد و یا تحت فشار و اجبار نوشته‌اند و در آن به مشکلات و گناهان جنسی‌شان نیز اشاره کرده‌اند موافقید؟ آیا اگر چنین نوشته‌هایی متعلق به شما بود موافق انتشار عمومی آن‌ها بودید؟

۲۵۲-آیا در مقابل وجدان خود باور دارید که آقایان محمدرضا روحانی، کریم قصیم، اسماعیل وفا یغمایی، ایرج شکری، سعید جمالی، حنیف‌ حیدرنژاد، محمد جعفری (همنشین بهار)، ایرج مصداقی و دیگر منتقدان و ناراضیان و خانم‌ها عاطفه و عفت اقبال، مهناز قزلو و … چنانچه مسعود رجوی مدعی است خود را به رژیم فروخته‌اند؟

۲۵۳-آیا وقتی می‌خوانید و می‌شنوید که مجاهدین، اسماعیل وفا یغمایی سراینده‌ی سرودهای نوستالژیک مجاهدین از جمله «چهار خرداد»، «ایران زمین»، «میلیشیا»، «شهادت»، «جهاد»، «آزادی»، «بخوان ای همسفر»، «فرمان موسی» و … را که بسیاری از جاودانه‌ فروغ‌ها با خواندن‌ آن‌ها به جوخه‌های مرگ رفتند مزدور وزارت اطلاعات و … معرفی می‌کنند غمگین نمی‌شوید؟‌ آیا به نوعی بین شما و  گذشته‌ی مجاهدین فاصله ایجاد نمی‌شود؟ آیا اگر امثال اسماعیل وفا یغمایی و دیگر منتقدان مجاهدین با وجود همه‌ی رنج‌ها و مرارت‌هایی که از سوی رژیم متحمل شده‌اند، مزدور وزارت اطلاعات شده‌باشند نشاندهنده‌ی ضعف و درماندگی اپوزیسیون و قدرت رژیم نیست؟

۲۵۴-آیا روایت آقایان امیر صیاحی، رضا گوران، جمال عظیمی، سعید جمالی و … در مورد آنچه در اشرف تجربه کرده و شاهد آن بوده‌اند را غیرواقعی و دست‌ساز وزارت اطلاعات می‌دانید؟‌

۲۵۵-آیا روایت کمال رفعت‌صفایی از نشست‌های داخلی مربوط به انقلاب ایدئولوژیک را در حالی که با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد ساخته و پرداخته‌ی وزارت اطلاعات می‌دانید‌؟

۲۵۶- مسعود رجوی در سخنرانی عاشورای ۱۳۷۸ می‌گوید:‌ »اسلام لاجوردی این بود. بچه ها در زندان به او می گفتند چرا دروغ می گویی که ما وابسته به اجنبی و خارجی هستیم؟ جواب می داد که قرآن گفته به سه طایفه باید دروغ گفت: به منافق، به زن و به کافر!». آیا مسعود رجوی در وابسته معرفی کردن همان «بچه‌ها» به «اجنبی و خارجی»، راه لاجوردی را نمی‌رود؟‌

۲۵۷- آیا در پیش گرفتن سیاست «سب و لعن» منتقدان مجاهدین به دستور مسعود رجوی، الگوبرداری از  سیاست معاویه، در سب و لعن علی در همه جا و «شعار مرگ بر منافق» در نماز‌های جمعه و اجتماعات رژیم نیست؟

۲۵۸-آیا هزاران نفری که به «کمپین انتقال ساکنان اشرف و لیبرتی به کشور ثالث» پیوستند مزدوران وزارت اطلاعات هستند؟ اگر پاسخ‌تان مثبت است، چنین نتیجه‌ گرفته نمی‌شود که به جای رژیم، اپوزیسیون در حال فروپاشی است؟

۲۵۹-آیا شما مخالف انتقال ساکنان لیبرتی به کشور ثالث و مکان امن هستید؟ چرا درخواست انتقال مجاهدین به کشور ثالث «مزدوری» برای وزارت اطلاعات است؟ آیا می‌دانید انجمن «هابیلیان» و دستگاه امنیتی رژیم و سپاه قدس مخالف انتقال مجاهدین از عراق به کشور ثالث هستند؟

۲۶۰- آیا همچنان به مرز بین استثمار شونده و استثمارگر که حنیف‌نژاد مطرح کرد باور دارید؟ آیا سیاست رهبری مجاهدین برای همراهی و هماهنگی با «استثمارگران» بین‌المللی و در عین حال دشمنی با منتقدان مجاهدین و انقلاب ایدئولوژیک را می‌پذیرید؟ آیا این سیاست خلاف مرزبندی ترسیم شده توسط حنیف‌نژاد نیست؟ آیا منطقی است که دیدگاه افراد نسبت به مسعود رجوی میزان حق و باطل قرار گیرد؟ مرز بین خلق و ضد‌خلق چیست؟ مرز بین خائن و خادم چیست؟

۲۶۱-آیا هیچ جنبش مترقی‌ای را سراغ دارید که روشنفکران جامعه با آن نه تنها همراه نباشند بلکه مخالف آن باشند؟ چرا تا قبل از انقلاب ایدئولوژیک بسیاری از روشنفکران جامعه همراه مجاهدین بودند؟ چرا امروز نه تنها از مجاهدین و اهداف‌شان حمایت نمی‌کنند بلکه مخالف جدی هم هستند؟ مجاهدین تغییر کردند یا روشنفکران جامعه؟

۲۶۲- آیا تاکنون پاسخ سؤالاتی را که بطور خصوصی از مجاهدین پرسیده‌اید گرفته‌‌اید؟ آیا به خاطر طرح سؤالات خصوصی مورد اتهام قرار گرفته‌اید؟ آیا نوع برخورد مجاهدین با «گزارش ۹۲» را که حاوی سؤالات پیرامون مجاهدین است منطقی می‌دانید؟

۲۶۳- آیا با توسل به این توجیه و بهانه که این سؤالات قبلاً به طرق گوناگون مطرح شده و حاوی نکات جدیدی نیستند می‌توان از پاسخگویی سرباز زد و به ناسزاگویی به پرسش‌کنندگان پرداخت؟ آیا وظیفه‌ی یک جبنش انقلابی و مترقی که در ادعاهای خود حقانیتی می‌بیندبه جای فحش و ناسزا دادن و توهین و تهمت زدن، پاسخ به این سؤالات نیست؟

۲۶۴-مگر چه پرسش‌ها و حرف‌هایی بیان شده است که این «تنها آلترناتیو دموکراتیک» را به چنین واکنش‌های شتابزده، عصبی و نابخردانه برانگیخته است؟ وقتی مجاهدین نمی‌توانند با واکنشی عقلانی و منطقی، پاسخ یک منتقد را بدهند چگونه ادعای حل دموکراتیک مشکلات جامعه‌ی بحران زده‌ی ایران را دارند؟

۲۶۵- چرا این «تنها آلترناتیو دموکراتیک»! به‌جای صرف این همه وقت و انرژی، نخواستند و یا نتوانستند، با پاسخ‌های سنجیده و منطقی و درخور پذیریش برای همگان، این «غائله» را به سادگی خاموش کرده و با اثبات درست بودن اندیشه، سیاست و رفتارشان، همزمان بر «محبوبیت» خود در «قلوب» مردم بیافزایند و منتقدان‌ را از اشتباه درآورده و حتا مخالفان خود را جذب کرده و موجب ریزش نیروها در صف دشمنان خود شوند؟

۲۶۶-چرا مجاهدین حاضر به بحث و گفتگو با دیگر نیروهای سیاسی ایرانی و منتقدین و مخالفین خود نیستند؟ مگر نه این که در جوامع دموکراتیک مردم از طریق مناظره‌ی افراد و گروه‌های سیاسی با برنامه‌ها و اهداف آن‌ها آشنا می‌شوند؟ آیا از ایده‌ی بحث و مناظره بین مجاهدین و دیگر نیروهای سیاسی و منتقدین‌شان حمایت می‌کنید؟

۲۶۷-چرا مجاهدین بجز موارد گزینشی و رد شده از فیلترهای مختلف، حاضر به مصاحبه با خبرنگاران آزاد و مستقل و حرفه‌ای نیستند؟ چه کسانی از گفتگو با رسانه‌های آزاد هراس دارند؟‌

۲۶۸-چه کسانی خواهان در ابهام نگهداشتن مسائل و سدکننده‌ی گفتمان‌های ضروری جنبش آزادی‌خواهانه‌اند؟ کدام نیروی آزادی‌خواهی هست که از شفاف‌سازی و روشنگری گریزان بوده و دوست ندارد اعتماد و انتخاب مردم بر پایه‌ی آگاهی و روشنی بوده و در تعیین نیروی جایگزین، با تکیه بر آگاهی و درک درست از دموکراسی، عمل کنند؟ این نیروها و اشخاص چه چیزهایی را می‌خواهند از مردم پنهان کنند که از آگاه شدن آن‌ها هراسانند و هر خبرنگار و پرسشگر و منتقد مستقل و نیک‌خواهی را دشمن خود دانسته و از روبرو شدن با ایشان گریزانند؟ آیا نقد و پرسشگری و آگاهی و شناخت و درک درست‌تر از اصول و ارکان دموکراسی، موجب «تضعیف نیروی مقاومت» می‌شود یا ناآگاهی و بی‌خبر نگاهداشتن مردم و پوشاندن واقعیت‌ها؟

۲۶۹- آیا قبول دارید یکی از ابزار کنترل‌کننده‌ی قدرت در هر جمع و گروهی و با هر سطح و کمیتی وادار ساختن رهبران و دست‌اندرکاران آن به پاسخگویی است؟ آیا کنترل قدرت از همین پرسش‌ها شروع نمی‌شود؟ آیا پرسش‌ها نمی‌توانند به آگاهی جمعی و خرد جمعی کمک کنند؛ آیا آگاهی جمعی و خرد جمعی برای یک جنبش دموکراتیک، ضرورت نیست؟ آیا تضمین‌کننده‌ی آینده‌ی آن نیست؟

۲۷۰-مسعود رجوی که دکتر بهشتی را به مناظره‌ی تلویزیونی فرا می‌خواند، چرا خود و نمایندگانش در برابر پیشنهاد ایرج مصداقی برای انجام مناظره و بحث و گفتگو در مورد سه دهه «مبارزه»‌ی مجاهدین به ناسزاگویی و اتهام زنی، می‌پردازند؟ اگر آن‌ها در «قدرت» باشند با کسی بحث و گفتگو و مناظره می‌کنند؟

۲۷۱-اگر پاسخ‌ به مجموعه‌ی این سؤالات دارای بار منفی نسبت به مجاهدین است، چگونه به هوادارای از جریانی که در «قدرت» نیست و مرتکب چنین اعمالی شده ادامه می‌دهید؟ در مقابل وجدان خود چه پاسخی دارید؟

 ایرج مصداقی

منبع:پژواک ایران

 

AriaNews
AriaNewshttps://aria.ariairan.com/
اخبار اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی، علمی از سراسر جهان در Aria News | آریا نیوز
آخرین خبرها
اخبار مرتبط