6.9 C
Paris
Friday, April 26, 2024

گزارشی از مهرداد فرهمند درباره افول شبکه الجزیره

الجزیره، رسانه ای که موج با خودش برد

بیست سال پیش در چنین روزی، صفحه تلویزیونها کره زمین را نشان داد که به دریا افتاد و مرواریدی شد و بیرون آمد و در آسمان درخشید: شبکه الجزیره متولد شد. با این شعار: الرأی والرأی الآخر: این دیدگاهی است و آن هم دیدگاهی دیگر.
امروز اما نه این شعار مصداق چندانی دارد و نه فروغ و درخشش مروارید در کار است. الجزیره برآمده از قطر، قطره ای شده در دریایی مواج.
الجزیره به نوعی فرزند بی بی سی است و نطفه اش با همکاری میان بی بی سی و سرمایه داری بزرگ به نام امیرخالد آل سعود بسته شد که عموزاده و شوهرخواهرپادشاه عربستان است. امیرخالد مالک کارخانه های تولید لوله و شماری طرحهای صنعتی دیگر در داخل و خارج عربستان سعودی بود و مجموعه ای از شبکه های تلویزیونی هم با عنوان اوربیت راه انداخته بود.
او همزمان با راه اندازی اوربیت برای تاسیس شبکه ای عربی در استانداردهای تلویزیونهای صاحب نام بین المللی با بی بی سی وارد مذاکره شد که در آن زمان، بیش از نیم قرن سابقه تولید و پخش برنامه رادیویی به زبان عربی داشت. بدین ترتیب تلویزیون بی بی سی عربی در لندن آغاز به کار کرد اما این همکاری دو سال بیشتر به طول نینجامید.
کاری که هم در چارچوب معیارهای حرفه ای بی بی سی باشد و هم خوشایند خاندان سلطنتی سعودی، در عمل ناممکن از آب درآمد و شبکه اوربیت به صورت ناگهانی و برخلاف قرار قبلی، به صورت ناگهانی و یکشبه پخش برنامه های بی بی سی را از ماهواره قطع و تمام امکانات تلویزیونی شبکه را هم ضبط کرد.

میراث بی بی سی
هیچ سرمایه دار عرب دیگری حاضر به تکرار این تجربه نشد اما در قطر امیری تازه روی کار آمده بود که سری پرسودا و بلندپروازیهایی فراتر از چارچوبهای محافظه کارانه فرمانروایان حاشیه خلیج فارس در سرداشت. شیخ حمد که کمتر از یک سال بود با کودتا علیه پدرش حکومت را در دست گرفته بود از کارکنان تلویزیون بی بی سی عربی دعوت کرد به قطر بروند و یکصد و پنجاه میلیون دلار بودجه در اختیارشان گذاشت تا شبکه ای با همان استانداردها را فارغ از دخالتها و حساسیتهای سران عرب راه بیندازند.
شش ماه پس از آنکه تلویزیون بی بی سی عربی از آنتنها محو شد، الجزیره روی صفحه تلویزیونها ظاهر شد، شبکه ای بی هیچ شباهت به دیگر تلویزیونهای عربی و در سطح و استاندارد بی بی سی. شیخ حمد، یکی از مدیران تلویزیون دولتی قطر به نام محمد جاسم آل علی را بر راس الجزیره گذاشت اما قرار بر آن شد که بدنه شبکه همان راه بی بی سی را مطابق با معیارهایی ادامه دهد که آموخته بود.
با چنین ویژگیها و امتیازاتی بود که الجزیره بسرعت پربیننده ترین و اثرگذارترین شبکه عربی شد. برای عربهایی که عادت کرده بودند در صدر اخبار جز فرمایشها و تشریف فرماییهای سلطان و امیر و رئیس نبینند، الجزیره که اولویتهای خبری خود را بر اساس ارزشهای حرفه ای دنیای رسانه های بین المللی تعیین می کرد، تجربه ای کاملا بدیع بود. بخشهای خبری مطابق همان قالبهای مرسوم در بی بی سی و دیگر شبکه های معتبر و صاحب نام بین المللی چیده می شد و بر اساس اهمیتشان، با گزارش زنده یا ضبط شده خبرنگار از محل و مصاحبه با کارشناسان و تحلیلگرا همراه بود. صاحب نظرانی با دیدگاههای متفاوت و متضاد در برنامه ها مجال بروز نظرات خود را یافتند، میزگردهایی همچون برنامه «خلاف جهت» (الاتجاه المعاکس) در آن پخش می شد که دو طرف می توانستند آزادانه و تا مرزخشم و دعوا با یکدیگر بحث کنند. روزنامه نگاری تحقیقی و مستندهای کاوشگرانه برای نخستین بار در این شبکه به جهان عرب معرفی شد. مهمتر آنکه برای نخستین بار، مسئولان و صاحبنظران اسرائیلی در شبکه ای عربی حضور می یافتند و اعلام نظر و موضع می کردند.
امیر قطر پشت الجزیره ایستاد و دیگر نه تنها هراسی از برافروختن سران و ملوک عرب نبود، بلکه مسئولان و مقامها برای حضور در الجزیره سر و دست می شکستند. آوازه الجزیره هم از سرزمینهای عربی فراتر رفت و جهانی شد.

افتادن در موج
دوران طلائی الجزیره همان پنج سال اول بود. با توفانی شدن خاورمیانه توفانی شد، الجزیره هم گرفتار موج شد، دست و پایی زد اما بزودی مهار خود را یکسره به دست امواج سپرد و در نهایت، در کام موج فرو رفت.
یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ و در پی آن، لشکرکشی آمریکا و متحدانش به افغانستان و آنچه با عنوان جنگ با تروریسم به راه افتاد، جوی در خاورمیانه به راه انداخت که الجزیره نتوانست در آن، جوگیر نشود و همچنان به معیارهای روزنامه نگاری وفادار بماند. شیوه پوشش دهی الجزیره به جنگ افغانستان، آشکارا جهتگیری ضدآمریکایی داشت. در حالی که آمریکاییها و متحدانشان از رهایی افغانستان از چنگال طالبان و القاعده می گفتنند، الجزیره بیشتر بر تلفات و خساراتی متمرکز بود که بر غیرنظامیان وارد می آمد و خبرنگارش از کابل با چشمان اشک آلود گزارش می داد.
پیامهای اسامه بن لادن از الجزیره پخش می شد و سوء ظنها را به این شبکه برمی انگیخت که شاید ارتباطی میان الجزیره و القاعده هست. خبرنگار و تصویربردار الجزیره در افغانستان دستگیر و روانه گوانتانامو شدند. چهره هایی که در غرب به حمایت از القاعده معروف و در کشورهای عربی تحت تعقیب یا حتی محکوم به اعدام بودند، هر شب در تلویزیون الجزیره از القاعده و بن لادن دفاع می کردند.
با جنگ عراق، الجزیره ضدآمریکایی تر و ضدجنگتر پیش رفت تا جایی که دیوید بلانکت وزیرکشور بریتانیا خواهان بمباران دفتر الجزیره در بغداد شد، کاری که آمریکاییها انجام دادند و آقای بلانکت در دفاع از آن گفت همان گونه که در جنگ جهانی دوم، ایستگاههای رادیویی آلمان نازی به عنوان جنگ افزار تبلیغاتی، هدف مشروع بود، الجزیره نیز اکنون همان کارکرد را دارد و هدفی مشروع در جنگ است. هفته نامه ساندی تایمز از حضور ماموران اطلاعاتی عراقی در صفوف کارکنان الجزیره گزارش داد و فشار روی این شبکه آن قدر بالاگرفت که ناچار شدند محمد جاسم آل علی را برکنار کنند و به جایش وضاح خنفر، روزنامه نگار فلسطینی را بنشانند که مدیر دفتر بمباران شده الجزیره در بغداد بود.
با صفبندیهای تازه ای که اشغال عراق و ادامه طرح «جنگ با تروریسم» در خاورمیانه پدید آورد، بتدریج آشکار شد که الجزیره در این صف آرایی مانند رسانه ای حرفه ای و مستقل در کناری یا حداقل در میانه نایستاده، بلکه به هر سو که امیرقطر میل کند، الجزیره هم در پی او می رود.

از دوستی تا دشمنی با حزب الله
امیرقطر برخلاف ملوک و امرای عرب به همدلی با حزب الله و حماس شهرت داشت. الجزیره هم همین خط را دنبال کرد. در جریان حمله اسرائیل به جنوب لبنان چنان دفاع جانانه ای از حزب الله کرد که در سراسر جهان عرب، همان کسانی که امروزه از حزب الله با نفرت حرف می زنند،‌ به سید حسن نصرالله عشق می ورزیدند و تصویرش را زینت بخش خانه و محل کار خود کرده بودند.
شش سال پیش که دولت مورد حمایت عربستان سعودی در لبنان در آستانه سقوط قرار گرفت، امیرقطر به لبنان رفت و حزب الله استقبالی باشکوه از او و همسرش در جنوب لبنان کرد. دولت سعد حریری که سقوط کرد، هواداران او چنان از شیوه پوشش دادن الجزیره به اعتراضاتشان به خشم آمدند که هر جا خبرنگاران الجزیره را می دیدند بسویشان سنگ پرتاب می کردند، واحد سیار پخش مستقیم الجزیره را هم در شهر طرابلس به آتش کشیدند.
اندکی بعد، موج انقلابهای عربی به راه افتاد و الجزیره از اینجا به بعد دیگر کلا تعارف را با معیارهای رسانه کنار گذاشت و یکسره، صدای انقلاب شد. بهار عربی بسرعت به خزانی خونین نشست و از این پس دیگر الجزیره، نه به صدای انقلاب، که به طبل جنگ مشهور شد. به همان نسبت هم مخاطبان از الجزیره روی گرداندند و ریزش نیروهایش آغاز شد. وضاح خنفر استعفا کرد و بخش عمده ای از کارکنان کهنه کار و مهم الجزیره این شبکه را ترک گفتند.
الجزیره از آن پس دیگر کاملا در قبضه اسلامگرایان قرار گرفت. حتی پوشش و شمایل گویندگانش هم تغییر یافت. در مصر چنان آشکارا از اخوان المسلمین حمایت کرد که بهای آن را با بسته شدن دفتر و زندانی شدن خبرنگارانش پس از کودتای ارتشبد سیسی پس داد. الجزیره در مصر شبکه ای منفور شد که الخنزیره (خوک) اش می نامیدند و علیه‌ آن تظاهرات می کردند. مصریهایی که در الجزیره کار می کردند یا این شبکه را ترک گفتند یا زندگی در تبعید در قطر را برگزیدند. در سوریه و لیبی و یمن و دیگر کانونهای بحران هم الجزیره، صدای گروههای مورد حمایت قطر شد.
برنامه های الجزیره که زمانی یادآور نمونه های مشابه در شبکه های معتبر بین المللی بودند، دیگر جز کاریکاتوری از آن روزگار طلائی این شبکه نیستند. گویندگان برنامه هایی که زمانی همه را جلو تلویزیون میخکوب می کردند اکنون در نبود مخاطب به شبکه های اجتماعی رو آورده اند، آن هم نه در جایگاه روزنامه نگار که در مقام راه اندازی حملات توییتری و فیس بوکی و حتی ناسزانویسی و بد و بیراه گویی به مخالفان. فیصل قاسم که زمانی در برنامه اش وسط می نشست و دو طرف را به دعوا می انداخت اکنون خودش یک طرف دعوا شده، مصطفی کریشان که زمانی اخبار «قهرمانیهای» حزب الله را می خواند اکنون اینجا و آنجا علیه «حزب اللات» و «حسن نصراللات» می نویسد. احمد منصور که زمانی چالشی ترین مصاحبه های الجزیره را اجرا می کرد، مبلغ اخوان المسلمین و صدای مخالفان ارتشبد سیسی شده است.
الجزیره حق بزرگی به گردن رسانه های عربی دارد. تاریخ رسانه عرب به دو دوره پیش و پس از الجزیره تقسیم می شود. این شبکه سهم بزرگی در اطلاع رسانی ایفا کرد و صداهایی را به گوش مردم رساند که به هیچ طریق دیگری ممکن نبود شنیده شوند. کمتر شبکه ای به اندازه الجزیره در همه کانونهای بحران حاضر بوده و کمتر شبکه ای در جهان به اندازه الجزیره در صفوف خبرنگاران و تصویربردارانش کشته داده است.
زمانی بود که در همه اماکن عمومی در کشورهای عربی، از قهوه خانه گرفته تا سرسرای هتلها و تالارهای فرودگاهها همه تلویزیونها روی کانال الجزیره بودند اما امروز دیگر بندرت بتوان نشان الجزیره را بر صفحه تلویزیونی دید. میزان مخاطبان این شبکه چنان ریزشی کرده که خود گردانندگان شبکه هم در جاهایی به صورت غیررسمی گفته اند که دیگر امیدی به بازگشت آب به جوی ندارند.
الجزیره ای که همه قابلیتها را برای ماندن در جایگاه نمونه ای درخشان در تاریخ رسانه داشت، عبرتی شد برای اهل رسانه و نمونه ای از سرانجام جوگیری و در موج افتادن.

مهرداد فرهمند-بی بی سی

AriaNews
AriaNewshttps://aria.ariairan.com/
اخبار اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی، علمی از سراسر جهان در Aria News | آریا نیوز
آخرین خبرها
اخبار مرتبط