ساعاتی پس از حمله بیسابقه اسرائیل به ایران، مقامهای جمهوری اسلامی اعلام کردند که برای «انتقامی سخت» و «پاسخی قدرتمند» آماده میشوند. در این حمله دهها نفر از جمله فرماندهان ارشد نیروهای مسلح و دانشمندان هستهای کشته شدند. اما این عبارت «انتقام سخت» برای مردم منطقه غریبه نیست.
بعد از آنکه آمریکا قاسم سلیمانی را در بغداد در سال ۲۰۲۰ ترور کرد، تهران از همین واژه استفاده کرده بود. او فرمانده نیروی قدس سپاه و معمار نفوذ منطقهای ایران به واسطه گروههای نیابتی بود.
قاسم سلیمانی رویای ایجاد یک «هلال شیعی» را داشت که از تهران تا لبنان کشیده شود و در نهایت به بیتالمقدس برسد. ترور او هم نگرانیها از وقوع یک جنگ تمامعیار را برانگیخت.
بسیاری معتقد بودند که ایران و متحدانش تمامی پایگاههای آمریکایی در منطقه را به آتش خواهند کشید. اما واکنش ایران تنها شلیک حدود ۱۲ موشک به پایگاه عینالاسد در عراق بود. حمله دقیق بود و به پایگاه خسارت وارد کرد، اما کسی کشته نشد، چرا که تهران پیش از حمله، چندین پیامهای هشدارآمیز از طریق بغداد ارسال کرده بود.
در محافل گروههای شبهنظامی شیعه در عراق، شخصا از فرماندهان شنیدم که از نتیجه ناامید شدهاند. آنها پاسخ ایران را ضعیف میدانستند و هشدار میدادند که این نوع واکنش دشمنان ایران را جسورتر کرده و بازدارندگی را که سالها برای آن زحمت کشیده بودند، از بین برده است.
سال گذشته نیز، در بحبوحه افزایش تنشها میان حزبالله و اسرائیل، همین حس ناامیدی دوباره بروز کرد. اینبار حتی در میان وفاداران به سپاه در داخل ایران. ترور فواد شکر، مرد دوم حزبالله در بیروت، و سپس کشته شدن یکی از رهبران سیاسی حماس در تهران در حالی که میهمان مراسم تحلیف رئیسجمهور جدید ایران بود، خشم بسیاری را برانگیخت.
پاسخ ایران شلیک صدها پهپاد و راکت به سمت اسرائیل بود اما نتوانست تاثیری را که حامیانش انتظار داشتند، ایجاد کند، بلکه ضعفهایی را در سامانه دفاعی اسرائیل نشان داد که در چشم خودیها کافی نبود.
منابعی به من گفتند که حسن نصرالله، رهبر پیشین حزبالله، خواهان واکنش سریع و قاطع بود اما چراغ سبز از تهران خیلی دیر رسید. اسرائیل ابتکار عمل را در دست گرفت و با حملاتی پیدرپی، نصرالله و بیشتر اعضای ارشد حزبالله را از میان برداشت.
در میان بدنه هواداران تندروی جمهوری اسلامی، برخی بهطور پنهانی تهران را مقصر میدانند که لحظه مناسب برای نشان دادن قدرت را از دست داد. اکنون ایران با واقعیتی جدید روبروست. نه چندان دور، هرگونه تهدید حمله از سوی آمریکا یا اسرائیل با این استدلال پاسخ داده میشد: «کسی جرأت چنین کاری را ندارد و چون حزبالله اسرائیل را نابود میکند و متحدان ایران منطقه را به آتش میکشند.» اما این بازدارندگی حالا فروپاشیده است. حزبالله که زمانی قدرتمندترین نیروی شبهنظامی شیعه و تحت آموزش و حمایت ایران بود اکنون به شدت تضعیف شده است و اسرائیل همچنان آنها را زیر آتش دارد.
در عراق نیز، گروههای نزدیک به ایران بر سر ورود به درگیری تردید دارند، چرا که میدانند ممکن است به سرنوشتی مشابه دچار شوند.
ایران حالا بیش از هر زمان دیگری تنها ایستاده است. دیگر متحدان زیادی نماندهاند که حاضر باشند برای دفاع از تهران منطقه را شعلهور کنند. و برخی از هواداران خود نظام نیز اکنون میپرسند: آیا تهران فرصتهایش و همزمان با آن، قدرت بازدارندگیاش را از دست داده است؟
نفیسه کوهنورد خبرنگار ارشد خاورمیانه بیبیسی