اخیرآ سایت های فرقه رجوی پیامی از سوی مسعود رجوی را در سیمای خود با نام کمدی دوران آماده باش سرنگونی پخش کردند که البته پیام توسط گوینده سیما روخوانی می شد، نکته ای که در این پیام تکراری وجود دارد اینکه اولآ این انشاء رجوی نبود و سران فرقه تلاش کرده بودند تا از کلماتی استفاده کنند که مسعود رجوی قبلآ ها بکار می برد، این برای کسانی که در درون تشکیلات بوده و سالیان سال پیام های رجوی را شنیده و با ادبیات او آشنا هستیم کاملآ معلوم و آشکار است، البته در همان دورانی هم که خود مسعود رجوی در صحنه حاضر بود تمام اطلاعیه ها را سید المحدثین و محمد علی توحیدی می نوشتند، اما تفاوت اینجاست که در آن دوران رجوی نوشته ها را چک می کرد و تصحیح می نمود، و بعد پخش می شد، این موضوع را هم شبی خانم رجوی در یک نشستی که خودش بدون مسعود برگزار کرده بود گفت و یقه هر دوی آنان را گرفت و گفت: خجالت نمی کشید بعد از این همه سال کار کردن در کنار مسعود هنوز یک اعطلاعیه را نمی توانید به تنهائی بنویسید ؟ و حتمآ مسعود بایستی آن را چک و تصحیح کند؟
پیام اخیر را هم این دو نوشته بودند اما بدون تصحیحات مسعود، به همین علت هم تلاشان برای کپی کاری کاملآ مشهود بود، اما از این که بگذریم کل پیام خیلی کمدی بود، چرا؟ فکر کنم که رجوی در این مدتی که در غیبت بسر می برد خبر درستی از وضعیت سازمانش و افرادی که در آلبانی هستند ندارد، یا شاید او را در جریان قرار نمی دهند تا مبادا ناراحت شود، و شاید هم خوب می داند اما وارفتن نیرویش را به روی مبارک نمی اورد، اما چون فرد زیرک و باهوشی است می داند و خوب هم میداند که دیگر ارتش آزادی وجود ندارد و ارتش مزبور را خودش با دست خودش درعراق از هم پاشید چون نتوانست در مقابل ریئس جمهور امریکا شاخ و شانه بکشد و نفس کش بطلبد، همین رجوی ادعا داشت که در برابر امریکا خواهیم ایستاد اگر به عراق حمله کند، اما دیدیم که با چه سرعتی دستش را در برابر امپریالیسم بالا برد و در برابر فرماندهان ارتش امریکا تا کمر خم شد و افراد بیچاره را در بیابان ها رها کرد و درست مثل سی خرداد سال ۶۰ فلنگ را بست.
حالا اگر فرض کنیم که رجوی در کار نیست و یا هست اما سران فرقه نمی خواهند ناراحتش کنند، ببینیم این پیان در خود چه دارد، در جایی از این به اصطلاح پیام، رجوی از ارتش آزادیبخش می خواهد تا قبل از هر چیز عزم جزم کنند و برای آماده سازی خود در دریای شورش و انقلاب شیرجه بزنند،شمشیرها را هم جلا و صیقل بدهند، بایستی از نویسندگان این پیام منتسب به مسعود رجوی پرسید، کدام ارتش آزادیبخش، منظورتان همین افرادی هستند که هر ماه چند نفرشان از مناسبات و تشکیلات شما فرار می کنند؟ منظورتان همین افرادی هستند که دیگر نفسی برایشان نمانده و اکثرآ بالای ۶۰ سال سن و سال دارند؟ منظورتان همین افرادی هستند که به محض خارج شدن از تشکیلات قرون وسطائی شما دهان خود را به افشاگری از درون مناسبات شما باز می کنند و بخاطر برباد رفتن عمر و جوانی خود در تشکیلات استالینی شما سران فرقه را لعن و نفرین می کنند؟ یا منظورتان ارتش دیگری است؟ اگر فکر می کنید که در منطقه صدام دیگری وجود دارد سخت در اشتباه هستید، سعودی ها آن خ……..ی صدام را ندارند، و کدام شمشیرها اگر منظورتان سلاح است که همه را دو دستی به امریکائی ها تقدیم کردید، شاید منظورتان شمشیرهای شیوخ سعودی است که ترامپ را هم با آن شمشیرها رقصاندند؟ در ضمن سی سال در انقلاب دروغی مریم و در دیگ و قابلمه هایش شیرجه زدند که امروز با همان انقلاب قلابی و پوچ و مردم فریب در این نقطه قرار گرفتید،البته با همت و فداکاری مسعود رجوی.
گوینده پیام را با عشوه و ناز خاصی یک در میان با ادغام آهنگی قرائت می کرد تا شاید با کلفت کردن صدا بتواند به این کمدی مضحک جدیت بخشد، اما این ترفند ها بر کسی اثری ندارد، بروفکر نون باش.
اگر چه این پیام هم مانند چهاردهه گذشته از سرنگونی رژیم خبر می دهد، البته با یک تفاوت آنهم اینکه در گذشته هر شش ماه یکبار رژیم را سرنگون می کرد اما در این مطلب از فراز و نشیب و طول کشیدن سرنگونی خبر می هد، چرا؟ چون سی و هشت سال هر شش ماه یکبار را دیگر اعضای دربند در آلبانی قبول ندارند و حالا مجبور هستند برای فریب دادن اعضا از این ترفند استفاده کنند که هم نشیب و فراز دارد و هم طول می کشد، خنده دار تر از این نمی شد.
در قسمت دیگری نویسندگان پیام می پرسند که اصل موضوع چیست؟ و خود اینچنین پاسخ خود را می دهند و اصل موضوع را به شلوغی های دی ماه ۹۶ ربط داده که در آن شلوغی ها کسی اسمی از این فرقه مخوف نیاورد و هیچ شعاری در رابطه با این خودشیفتگان الکی خوش در جایی شنیده نشد و اتفاقآ در همان ایام بود که مردم ایران با بی اعتنائی به این فرقه متوهم نفرت خود را از فرقه رجوی بنمایش گذاشتند و سران فرقه هم تنشان به لرزه افتاد و از سر سوزش تلاش می کنند که هی خود را به شلوغی های ۹۶ بمالند شاید از این مالیدن چیزی بماسد.
رجوی راست می گویید شرایط به گذشته باز نمی گردد، واین همان چیزی است که بایستی آویزه گوشش کند، همانگونه که در بالا هم اشاره شد دیگر در منطقه صدامی رجود ندارد که شمایان را استخدام کند تا تحت فرمان ارتشش ایرانی کشی کنید یقین دارم بن بستی که رجوی از آن دم می زند همان بن بستی است که پس از عملیات فروغ در عراق برایش ایجاد شد و اکنون هم در بن بستی به نام آلبانی گرفتار شده.
همه با تحلیل های مجاهدین خصوصآ تحلیل های ابکی رجوی آشنا هستیم، در دوازده سال که بنده در خدمت تشکیلات ایشان بودم تحلیل های فراوانی از زبان ایشان شنیده ام که حتی یکی از آنان واقعی از آب درنیامد و خودش هرگز پاسخگو نبوده، در بهترین حالت اگر هم کسی جرآت می کرد و از رجوی می پرسید که شما گفتید این جریان فلان می شود اما نشد برای فرار از پاسخ دادن می گفت گفتم که گفتم و بعد هم خانم رجوی به صراحت اعلام کرد که مسعود تنها به خدا پاسخگو است یعنی خفه سؤال نکنید، حال در این سناریو تحلیل کمدی دیگری ارائه داده، که هرگونه برون رفت جدی و واقعی چه در زمینه اقتصادی چه در زمینه سیاسی و بین المللی به معنی نفی پایه ها و موجودیت رژیم ولایت است، این تحلیل را به خاطر بسپارید تا بعد به آبکی بودن آن پی ببرید، چون از این نوع تحلیل ها بسیار شنیده ایم، مثل دروان خاتمی که رجوی بسیار گفت که خاتمی به دور دوم نمی رسد و یا اگر هم رسید رژیم او را ترور خواهد کرد، اما دیدیم که نشد و آبکی بود، حال سؤال این است، اگر رژیم از این بن بست بیرون رفت و اتفاقی نیفتاد آیا شما از رو خواهید رفت یا برای در رفتن از پاسخگوئی فیل دیگری هوا خواهید کرد؟ یا نه، شما تنها به خدا پاسخگو هستید؟
به فرقه و سرانش باید گفت که تلاش کنید تا در اطلاعیه ها و پیامها یتان اسمی از خلق قهرمان ایران نیاورید، چون شماها با جلوگیری از دیدار همان خلق قهرمانی که فرزندان آنان پاکبازانه به شما پیوستند هم توهین کردید و هم تهمت ناروا زدید، همان پدران و مادرانی که یک زمانی مسعود از پشت تریبون در اردوگاه اشرف به آنان درود می فرستاد اما بعد ها همان مادران و پدران را مورد حمله و هجوم وحشیانه قرار دادید، بله چرخه تکامل همین است که شما را از کجا آباد به ناکجا آباد برد، پس خلق قهرمان را فراموش کنید و به ریش شیوخ سعودی و دار و دسته کاخ سفید نشینان جنگ طلب بچسبید و تا می توانید حامی تحریم های ظالمانه باشید، همان تحریم هائی که قلب خلق قهرمان ایران را هدف قرار گرفته که منفعت بیشتری از نظر مالی برایتان دارد.
تحلیل بعدی ایشان هم مانند تحلیل های دیگرش بی معنی است، می گوید: رژیم در این بحبوحه به چه مسیری میرود؟ و پاسخ میدهد: واضع است که از خدا میخواهیم دشمن ما ( یعنی رژیم) عقب بنشیند و وا برود در این صورت سریعآ انطباق پیدا می کنیم و اضافه می کند البته بایستی بنا را بر سرکوب گذاشت.
دقیقآ همین تحلیل را در دوران جنگ هم داده، در آن ایام کرارآ می گفت از خدا می خواهیم که رژیم آتش بس راقبول کند در عرض یک هفته سرنگون خواهد شد، اما دیدیم آتش بس را قبول کرد و از آن ایام تا کنون هم سی سال و چهار ماه می گذرد اما این رژیم سر جایش هست، در این مدت هم صدام ارباب مجاهدین سرنگون شد و هم خود مجاهدین با موشک انقلاب مریم به آلبانی پرتاب شدند.
یکی از دورغهای اساسی فرقه هم در این قسمت نمایان می شود وقتی که کانون های شورشی را وارد صحنه می کند، داستان کانون های شورشی درست مانند همان داستان ستاد داخله مجاهدین است که اساسآ موجودیت آن تنها در اردوگاه اشرف بود و بس، اما رجوی با دو هدف فیلی به نام ستاد داخله هوا کرده بود تا هم مردم را گمراه کند و اینطور وانمود کند که مجاهدین در داخل ایران ستاد دارند و هم اینکه افراد را در اردوگاه اشرف با صادر کردن اطلاعیه های دروغی ستاد داخله و ادعاهای دروغی راهی عملیات درونی برای شهید سازی کند، اطلاعیه های دروغی هم به این شکل بود که هر تیمی را که راهی عملیات در درون ایران می کرد تیم مزبور بازگشتی نداشت، پس از چند روز بی خبری از تیم اطلاعیه ستاد داخله را پخش می کردند که فلان تیم عملیاتی در فلان شهر با پاسدارها در گیر شدند و انبوهی پاسدار را از پای درآورده و خودسرفرازانه به شهادت رسیدند، بعد فرمانده ها را تیر میکردند که در درون نشست ها یقه گیری کنند و با فریاد کشیدن سر افراد شهید شدن دوستانشان را یاداوری کرده و با چند حرف کلفت مثل مفتخور، یا ببینید بچه ها چطوری شهید میشن دیگران را تحریک کنند تا درخواست عملیات بدهند دلیلش هم شهید سازی و مظلوم نمائی در دنیا بود، یا دروغ دیگرش مثل نامه های زندانیان سیاسی که هر روز در سایت های مجاهدین شاهدش هستیم که فلان زندانی مجاهد از فلان زندان در ایران برای ستاد مجاهدین با ذکر نام خود نامه فرستاده و سران رژیم را هم به باد ناسزا گرفته، دروغ را ببینید تا کجا، اگر این نامه ها واقعی است پس این رژیم خیلی دمکرات و خیلی هم مردمی است که اجازه میدهد زندانی سیاسی از درون زندان برای سازمان مجاهدین نامه بفرستد و هر آنچه که میخواهد هم با ناسزا گفتن به سران رژیم در نامه بیان کند.
بنابراین کانون شورشی در درون ایران یک دورغ محض برای شیره مالی سر اعضای گرفتار در درون تشکیلاتی است که در چهاردهه گذشته مستمرآ به آنان دروغ گفته و با کلک و خقه بازی مانع خروج افراد از تشکیلات شده،در پایان می شود نتیجه گرفت که پیام منتسب به رجوی مشتی کلمات دروغ و زدن سنگ امریکا به سینه اش بیش نیست، والا خودشان بهتر از هر کس دیگری می دانند که مردم ایران از این فرقه تنفر دارند.
ادوارد ترمادو – وبلاگ ترمادو