بنا به دعوت نماینده پارلمان اروپا از حزب سوسیال دمکرات اتحادیه اروپا خانم آناگومز جهت رایزنی در مورد ایران و آپوزیسیون ملاقاتی در دفتر ایشان در محل پارلمان اتحادیه اروپا در بروکسل برگزار شد. خانم آنا گومز از اعضای برجسته حزب سوسیالیست پرتقال و عضو کمیته های مهمی همچون:
امور خارجه
امنیت و دفاع
ضد تروریسم
حقوق بشر آزادیهای مدنی، عدالت
روابط با ایالات متحد آمریکا
روابط کشورهای منطقه مدیترانه ای پارلمان اروپا
روابط با عراق
در پارلمان اتحادیه اروپاست.
در این ملاقات که سه ساعت بطول انجامید تحولات اخیر در ایران و جایگاه نیروهای ایرانی آپوزیسیون مورد بررسی گرفت. خانم آنا گومز ابتدا شرحی از تجارب سفر هئیت پارلمانی اتحادیه اروپا به ایران و بررسی مسائل ایران از نزدیک را ارائه کردند.
آقای ارشد ضمن تائید و تاکید بر یافته های میدانی هئیت پارلمانی اتحادیه اروپا در سفرش به ایران اضافه کردند که واقعیت مردم و رژیم جمهوری اسلامی بعد از نزدیک به چهاردهه که از استقرار آن میگذرد، تنها باید از زبان خود مردم ایران شنیده شود. صدایی که در عمل با اوج پختگی عمدتا با مسالمت و بصورت صلح آمیز تظاهر کرده تا با خشنونت. در بعد سیاسی اما این کنش و واکنش حتی پخته تر نیز بوده است، بطور خاص آنجا که در نفی هرگونه آپوزیسون وابسته گرا بارز و عنوان شده است، مردمی که بدون داشتن تشکل حزبی قادرند خط و مرز خود را با جریانات پوشالی و دروغین بویژه عوامل بیگانه از جمله تشکیلات فرقه خطرناک رجوی بخوبی تعین و حفظ کنند.
در مورد بعضی شعارهای داده شده اینگونه تشریح کردند که، طبق تجربه میدانی من در ایران، اگر بصورت کاملا تک نمود نامی هم از سیستم گذشته برده شده عطف به سابقه تاریخی چندین صد ساله کشور ما در تجربه نوع حکومت و نبود هیچ معیار مقایسه دیگری است، و بیشتر بیان اعتراض به وضع موجود است تا بمعنی یک انتخاب رو به عقب و یا انتخاب یک آلترناتیو برای آینده.
همه سیاسیون ایرانی از منتهی الیه راست تا چپ متفق القول هستند که متاسفانه هیچ آلترناتیو متشکل و مستقل که اعتماد مردم ایران را جلب کرده باشد وجود ندارد. مردم ایران نیز طی ده سال گذشته آنرا بروشنی بنمایش گذاشته اند.
درمقابل این سوال که آیا واقعا هیچ فرد تشکل مورد اعتمادی نیست؟ آقای ارشد گفتند، متاسفانه از افراد- شخصیت های سیاسی مستقل، قابل اعتماد و غیر وابسته در آپوزیسیون شاید بتوان نام بسیار معدود شخصیت سیاسی واقعی که فعالیتشان محدود به مصاحبه است را برد.
خانم گومز سوال کردند با تجربه شما بعنوان یکی از بالاترین مسئولین تشکیلات رجوی و شورای به اصطلاح ملی مقاومت با سابقه طولانی و نزدیک به رهبری که از آن جدا شده اید آیا آنگونه که خودشان طی سالیان عنوان میکنند یک آلترناتیو نیستند؟ و ارزیابی شما از آنها چیست؟ و چرا بعد از اینهمه سال از آنها جدا شدید؟
آقای ارشد ضمن تشریح تاریخچه جذب و فعالیت خود به مجاهدین زمانیکه در انگلستان دانشجوی دانشگاه بوده اند و مسئولیتهایی که در این تشکیلات داشته اند. شرحی فشرده مستند از فراز و فرود تشکیلات رجوی و دلایل نفرت مردم ایران از این تشکیلات با اشاره به تروریسم (چه در زمان شاه و چه بخصوص بعد از شاه)، جاسوسی برای شوروی، اشغال کنسولگری آمریکا در اصفهان و تبریز، و دخالت و حمایت صددرصد از اشغال سفارت امریکا در تهران، زندان و شکنجه نیروهای خودش، در آمدن بخدمت بیگانگان و انجام عملیات تروریستی برروی اهداف داخل ایران با درخواست عراق و عربستان، همکاری با اسرائیل، حمایت از تروریسم القائده در یازده سپتامبر، حمایت از داعش در عراق از یکطرف و ادعای فرستادگی از جانب خدا توسط مسعود رجوی، طلاقهای اجباری، مدیریت همبستری زنان مجاهد با مسعود رجوی توسط مریم رجوی، فتوای کشتن اقوام و خانواده توسط اعضا خودش در کتابی بنام مسعودرجوی، مغزشویی و نفی و نابودی تمامی احساسات انسانی در میان آنها…ارائه نمودند.
آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد.
چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟
چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟
چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟
چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟
چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟
چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟
چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟
چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟
چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟
چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟
چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟
آیا بخاطر همین چرا ها نیست که:
وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟
آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند.
و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.
خانم گومز همچنین در مورد موضوع فرار مسعود و مریم از عراق، و همزمان دادن فرمان حرکت ستون نظامی بسمت ایران و ابلاغ دستور درگیری با آمریکا در صورت مواجهه با آنها ریزشده و سوال کردند.
آقای ارشد شرح مفصلی از ماجرا ضمن برشمردن فرار رجویها بعنوان جزئی از فرارهای سریالی آنها از صحنه ارائه نمودند. و بطور خاص فرستادن چهار هزار نیرویی که حتی خبرنداشتند که فرماندهانشان فرار کرده اند، و هیچ پشتیبانی ندارند به دهان رژیمی که قدرت یک منطقه است تلاشی بود برای قتلعام نیروهایی که بعد از سقوط صدام تنها موی دماغ رجویها بودند تشریح کردند. که اگر بمباران هوایی بازدارنده (ونه نابودکننده) ستون نظامی مجاهدین توسط آمریکایها جهت وادار کردن آنها به بازگشت به اشرف نبود تمامی چهار هزار نفر در مرز ایران قتلعام میشدند.
آقای ارشد که شخصا نیز محکومیت دهسال زندان فقط بدلیل درخواست خروج خود از آن تشکیلات دریافت کرده است … روی تفاوت صد و هشتاد درجه ای ادعاهای این تشکیلات در مقابل محتوای واقعی آن بعنوان دلیل اصلی جدایی خود از تشکیلاتی که تمامی هستی خودش را بپای آن ریخته است تاکید کرد، که مثال بسیار بسیار بارزش که جهان نیز شاهدش بود دستور ضرب و شتم بقصد کشت دو تن از جدا شدگان آنهم در انظار عمومی آنهم در مقابل همین پارلمان اروپا توسط مریم رجوی است. درست زمانیکه ادعای آزادی خواهی، دمکراتیک معابی خانم مریم رجوی در حرف گوش جهان را کر کرده است. البته شما بخوبی در کمیته خارجه پارلمان اروپا در حضور خانم موقرینی بدان اشاره کردید. که میزان گستاخی و سرریز کردن فاشیزم نوع هیتلری در سرکوب لخت و عریان آنهم در غرب و زمانیکه قدرتی ندارند را میرساند. و این تنها یک مورد از صدها مورد ضرب و شتمی بوده است که طی سالیان صورت گرفته که منعکس کننده ماهیت خشن و تروریستی آنها است و مردم ایران از همان سالهای اول بعد از انقلاب به همین خاطر بود که تکلیفشان را با این تشکیلات روشن کرده اند.
آقای ارشد همچنین تاسف خود را در مورد عملکرد ضعیف آپوزیسیون ایرانی در فقدان محکوم کردن این عمل ابراز نمود. که متاسفانه نشانه بی پرنسیپی و فاصله گرفتن از ارزشهای انسانی در نداشتن واکنش در مقابل عمل جنایتکارانه تشکیلات رجوی در ضرب و جرح فعالین سیاسی و جدا شدگان از تشکیلات رجوی در میان آنهاست. که نشان از بازاری شدن محتوای موضعگیریهای سیاسیون خارج از ایران در مقابل موضعگیریهای ارزشی و اصولی میباشد. آنگونه که شما خود بخوبی در موضعگیری علیه این اقدام که جنایتکارانه نامیدیدش بارز شد که باید الگویی باشد برای همه ما.
همچنین عطف به تاکیداتی که مسعود رجوی در مورد سلاح هسته ای و کسب آن جهت بقدرت رسیدن و افزایش قدرت خود داشته، و با شناختی که از این فرقه دارند، شرح دادند که، اگر یک نیرو در جهان وجود داشته باشد که هیچ شک و تردیدی در بکارگیری سلاح اتمی علیه بشریت به خود راه نخواهد داد آن همین تشکیلات فرقه رجوی است. همین نیزانگیزه ما مسئولین سابق این تشکیلات در افشای این فرقه خطرناک در درجه اول بعنوان یک دین و وظیفه ملی نسبت به مردم خودمان و جهان ناشی از همکاری سالیان متمادی با این تشکل ضد ملی و ضد بشر است.
بعلاوه اینکه با افشای سوء استفاده از این تشکیلات قدرت پرست بعنوان “ابزار فشار” در دست کشورهایی با منافع استعماری در منطقه ویا عربستان و بویژه اسرائیل یکی از قطبهای مشتاق حفظ فرقه رجوی در مرز ایران وعراق علیه رژیم بعنوان ابزاری در دستشان به بهانه حضور حزب الله در لبنان در مرز اسرائیل و تحمیل احتمالی آن به مردم ایران بعنوان یک آلترناتیو وابستهِ توتالیتر از نوع قرون وسطایی-داعشی در زد و بندهای بین اللملی در آینده، جلوی نابودی ایران و منطقه گرفته شود.
از طرف نیز تلاش جهت آزادی دوستان و خانواده ها و همرزمان خود که کماکان اسیر در این تشکیلات هستند وظیفه ما در قبال آنها میباشد. چون این ما هستیم که بخوبی و به عینه میدانیم که چرا و چگونه آنها به بند و زنجیر فرقه ای کشیده شده اند، چرا این فرقه تلاش میکند خود را مترقی، لیبرال، حامی حقوق بشر، و بطور خاص با سوپر چپ زدن های تهوع آور مدافع حقوق زنان معرفی کرده تا جهان را بفریبد.
آقای ارشد مدارکی از انتشارات و مستندات رسمی سازمان مجاهدین در زمینه مواضع، عملکردهای قرون وسطایی، تروریسمِ تفکرات نوع داعش، نقض شدید حقوق بشر که امروزه خانم مریم رجوی در حرف و در مقام فریب افکار عمومی و سیاستمداران غرب با لاپوشانی ماهیت تروریستی و قرون وسطایی خود منکر آن هستند جهت ثبت در اسناد پارلمان اروپا به خانم گومز ارائه کرد، که بسیار مورد توجه قرارگرفت.
آقای ارشد ضمن تشکر از خانم گومز بخاطر دعوت به پارلمان اروپا تاکید کردند که بعد از خروج از فرقه رجوی ازعراق و خنثی شدن استفاده ابزاری از آنها در مرزهای ایران و توطئه قتلعام همسنگران اسیرمان، امروزه یکی از اهداف و خواسته های باقی مانده ما درخواست کمک و یاری از سیاستمداران و نمایندگان مجلس پارلمان اروپا به نجات آن عده ای است که هنوز اسیر این تشکیلات هستند میباشد. بویژه که طبق سندی که ضمیمه اسناد نیز میباشد فرقه رجوی اسرایش را مجبور به پذیرش دفن شدن در زندان ابدی در تیرانا نموده است. البته تلاش ما بعنوان بخشی از بشریت متمدن در مبارزه افکار قرون وسطایی این فرقه و این نوع اندیشه ادامه خواهد داشت.
خانم گومزنیز اظهار داشتند که جهت تصمیم و اقدام نیاز به اطلاعات جامعتری بود و از آقای ارشد بخاطر ارائه اطلاعات بسیار با ارزشی که در اختیار پارلمان گذاشتند تشکر کردند.
وب سایت جنبش نه به تروریسم و فرقه ها