16.1 C
Paris
Wednesday, October 9, 2024

تبریک برای آزادی آقای مصطفی رجوی فرزند مسعود رجوی و اشرف ربیعی

بالاخره بعد از سالیان کشاکش مصطفی رجوی که بعد ها نام محمد مریم با یاد محمد حنیف نژاد را رجوی پدر خودکامه برای وی انتخاب کرد توانست خودش را از یوغ اختاپوسی که پدرش به دست وپای وی پیچیده بود رها کند وباهویت خودش پا به دنیای آزاد گذاشته وجزئی از جامعه انسانی آزاد شود.

 سرنوشت افرادی مثل مصطفی یکی از دردناک ترین داستان هایی است که رجوی مرتکب شده است.

برای  آقای مصطفی رجوی شدیدترین برخوردها و توهینها زمانی که او فقط یک نوجوان بوده است، توسط پدرش رجوی کثیف اعمال شده است فقط برای خودکامگی رجوی و اینکه رجوی اثبات کند فرقی بین او سایر افراد نیست و بگوید: “خون پسرش رنگین تر از خون بقیه گوهران بی بدیل نیست”

 خرد شدن و تخریب هویت و شخصیت انسانی فقط به جرم آزادیخواهی و تحصیل و دانش که آقای مصطفی خواهان آن بود و توسط پدر از وی محروم شد.

آن ایام برای خاموش کردن و سرکوب این استعداد و نبوغ در ایشون  و برای سرگرم کردنش در پایگاههای جهل و جنایت رجوی از سازمان از هدایت یا همان عباس میناچی را موظف کرده بود که به ایشان ریاضی و کامپیوتر یاد بدهد شاید که بتواند چند صباحی وی را در دخمه های خود نگهدارد.

باز هم جای شکر دارد که وی توانسته خودش را در سن حدود ۳۶ سالگی برهاند. و توانسته برای خودش هر چند به اسم مستعار فیس بوک باز کند. و همین برای رجوی یعنی اعلان جنگ چرا که دشمن هر گونه ارتباط با جامعه است.

براستی پاسخ کشتار تمام احساسات و عشق جوانی که در همه اعضا و از جمله همین آقای مصطفی را رجوی بزودی باید بدهد.

بیان این خاطرات دردناک و حتی یادآوری آن برای  ما سخت است ولی ما متأسفانه با فرقه مافیائی در حال جنگ هستیم که باید برای روشن شدن افکار بقیه نفرات و مردم و برای جمع کردن بساط فرقه گرایانه مریم رجوی در پاریس با عرض پوزش این افشاگریها را بکنیم.

در بحبوحه حمله آمریکا به عراق برای آزادسازی کویت رجوی فرصت را غنیمت شمرده وحدود ۷۰۰ کودک را از پدرومادرانشان جدا کرده و به اروپا و آمریکا وکانادا فرستاد.

 بعد ها که این بچه ها بزرگ شدند در سال های نیمه دهه هفتاد شمسی سازمان توطئه فریب وکشاندن آنها به اشرف را استارت زد. و بسیاری از آنها را به بهانه دیدار با پدر یا مادرشان از اروپا وآمریکا وکانادا به عراق کشاند. آنهایی در محیط های بسته بودند که هیچ اراده ای نداشتند

 از آنجا که رجوی دشمنی هستریکی نسبت به خانواده ومناسبات خانوادگی دارد وسال قبل از آن همه خانواده ها را در اشرف به بهانه عامل شکست عملیات فروغ جاویدان از هم پاشاند وجود کودکان می توانست پلی بین زن وشوهران باشد و با وجود کودکان پروژه از هم پاشاندن خانواده ها هنوز ناتمام و برگشت پذیر می نمود.

اما داستان به همینجا ختم نشد. این بچه های معصوم را که به کشورهای اروپایی آوردند و تا آنجا که امکان آن بود به خانواده های هوادار سازمان سپردند. تعدادی هم که تحت پوشش بطور مثال تحت پوشش اداره سرپرستی از کودکان بی سرپرست قرار گرفتند سازمان با فریب مقامات این اداره در آلمان به آنها گفتند که از آنجا که ما با فرهنگ و طرز رفتار این بچه ها آشنا هستیم می توانیم مدیریت وکادر سرپرستی وتربیت این افراد را بدون دستمزد به عهده بگیریم.

 بنابراین همان محیط بسته فرقه ای اشرف مانند رابرای این بچه ها ایجاد کردند. واینها تماما در محیط بسته ای بودند که هیچ خبری از دینای بیرون نداشتند. بعد ها که این بچه ها بزرگ شدند در سال های نیمه دهه هفتاد شمسی سازمان توطئه فریب وکشاندن آنها به اشرف را استارت زد.

 و بسیاری از آنها را به بهانه دیدار با پدر یا مادرشان از اروپا وآمریکا وکانادا به عراق کشاند. آنهایی در محیط های بسته بودند که هیچ اراده ای نداشتند براحتی فریب خوردند اما آن دسته که نزد خانواده های هوادار بزرگ شده بودند تا حدودی از وضعیت اشرف آگاه بودند حاضر به رفتن به عراق نشدند چنان تحت فشار واذیت وآزاروکتک قرار گرفتند که بسیاری از آنان از خانه فرار کرده وبه پرورشگاه ها پناه بردند. با ورود این افراد به مناسبات از آنجا که در محیط های بسته بودند امکان نگهداری وآموزش آنها با دیگر نفرات پذیرشی که در جامعه آزاد رشد کرده بودند نبود بنا بر این یک واحد ویژه به نام هنگ حنیف برای آنان ایجاد شد.

کم کم که این بچه ها در مناسبات پی به ویژگی فرقه ای بسته سازمان بردند خود از مخالفان سرسخت تشکیلات تبدیل شدند ویک سرشکستگی ایدئوژیک بزرگ برای رجوی بودند چرا که رجوی یک تئوری داشت اینکه با انقلاب مریم می توان هرکس را تغییر داد حالا بچه هایی که در خانواده های مجاهد متولد شده ودر اشرف تحت نظارت مستقیم رجوی رشد کرده بودند هیچ کدام حاضر به پذیرش انقلاب ایدئولوژیکی کذایی وی نمی شدند

 وهمیشه خاری در چشم رجوی بودند و در هیچ نشستی با کادرها یا مسؤلین رده بالا نبود که نسبت به این بچه ها توهین وعقده گشایی نکرده باشد وعباراتی ازجمله فاسد تفاله های بورژوازی یا جیم زده ها را نثار این افراد نگون بخت نکند. مصطفی هم از همان اوایل بنای مخالفت را گذاشت اما رجوی سعی می کرد حد اقل این یکی رسوایی را هر چه می تواند حتی در مناسبات داخلی پنهان نگه دارد.

 با ورود به کمپ لیبرتی با بهانه اینکه دشمن نتواند از هم خونی وی با رجوی سوء استفاد کند وی را نگه داشته بودند وبعد هم که توسط کمیساریای عالی پناهندگی به اروپا منتقل شد باز سالها با وجودیکه دست وی تا حدودی درمناسبات باز بود در واقع می توان گفت در مناسبات بود ولی در مناسبات نبود. تا اینکه بلاخره با باز کردن یک صفحه فیس بوک با عکس خودش ولی نام ….. تمام عیار پا به دنیای آزاد گذاشت. آزادی وی را به او تبریک می گوییم وبرای وی زندگی پرموفقیتی آرزو میکنیم.

حمیرا محمد نژاد – زنان ایران

AriaNews
AriaNewshttps://aria.ariairan.com/
اخبار اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی، علمی از سراسر جهان در Aria News | آریا نیوز
آخرین خبرها
اخبار مرتبط