15.6 C
Paris
Friday, March 29, 2024

فرهنگ فحاشی مجاهدین نسبت به منتقدان، جداشدگان و مخالفان

مقدمه؛ سازمان مجاهدین ظاهرا مسلمان، بر خلاف آنچه همواره در باره دمکراسی و جامعه دمکراتیک ادعا می کند،به شهادت رفتار غیر دمکراتیک در مواجهه با اشخاص و جریانات سیاسی ماهیتی کاملا مغایر ادعاهای خود بروز می دهد. رهبری مجاهدین با موضع گیری های بغایت ضد انسانی و  با آموزش چنین مفاهیمی به اعضای خود،  نشان می دهد که فاقد حداقل ظرفیت در برخورد و تعامل با دیگران است. ادبیات سیاسی مجاهدین و رهبری اش در برخورد با منتقدان، جداشدگان و مخالفین ، به عنوان یکی از ابزارهای اولیه سرکوب به شدت سوال بر انگیز است.از آنجا که سازمان هر کس را که همرا با خود نمی بیند ،بر علیه خود می داند، از این رو در تقسیم بندی ، همه منتقدین را یکسره معاندین خوددانسته و سعی در تخریب و ترور شخصیت آنها می نماید.این نحوه برخورد شاید نادرترین نوع باشد.

مسعود و مریم رجوی در مراسم شب قدر-تابستان سال 1380-پایگاه باقرزاده-عراق
مسعود و مریم رجوی در مراسم شب قدر-تابستان سال 1380-پایگاه باقرزاده-عراق

تعامل سیاسی ،رفتار مدنی،احترام متقابل ،تحمل ،و…تنها وا ژگانی است که سازمان فقط برای سوءاستفاده به کار می برد.نگاهی گذرا به ادبیات سیاسی سازمان به سهولت ظرفیتهای موجودرا نشان میدهد.این نحوه برخورد گویای عمق کینه و نفرت سازمان از منتقدین خود است. آنها در برخورد نوشتاری با منتقدین خود از رکیک ترین الفظ استفاده می کنند.به گونه ای که هر گونه برخورد فیزیکی وخشونت آمیز از پس این نوع موضع گیری امری کاملا طبیعی ومحتمل نشان می دهد.

در ذیل می کوشیم به استناد منابع موجود در سازمان این معنا را ثابت کنیم که آنها تا چه میزان در ادعای خود صادق می باشند؟ در واقع این نوع ادبیات نشان دهنده حد اقل بخشی از منش امروز سازمان و در شرایطی است که فقط در رویای تسلط سیاسی سیر می کند.این سیاهه که از نشریات سازمان تهیه شده گویای مواضع رهبری سازمان در قبال کمترین انتقاد از جانب شخصیتهای حقیقی،حقوقی،نشریات،روزنامه ها،گروهها ی سیاسی،احزاب داخل و خارج از ایران ، جداشدگان از سازمان و شورای ملی مقاومت و در نهایت بزرگترین رادیوها و خبرگزاریهای رسمی در سطح جهان است.

فرهنگ تهدید و فحاشی علیه اشخاص حقیقی و شخصیت های سیاسی

عبدالكريم لاهيجي

تفاله سياسي مدنظر ساواك آخوندي, ميانه باز معلوم الحال, استحاله گر, ورشكسته سياسي.
نشريه مجاهد, شماره 306, ص 17, 14/4/1372.

تكراركننده ياوه هاي آخوندها عليه مجاهدين و مقاومت, آلت فعل سياست هاي از ما بهتران, استحاله چي فرومايه, فاقد حداقل شرافت, لجن پراكن عليه مجاهدين, دروغگو و تهمت زن, وقيح, رذل, با رذيلت تمام حرف مي زند, پادوي استعمار, يقه دران شبه آلترناتيو وابسته گرا, داراي فرهنگ لمپني, سفله, كارت سوخته.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 5, 25/7/1373.

منصور فرهنگ
پاسدار سياسي رژيم, ابزار پوسيده و زنگ زده رژيم, توسط آيت الله بي بي سي به عنوان استاد دانشگاه رنگ آميزي شده, پاسدار سياسي تمام عيار مانند آخوندهاي عقب مانده و بي سواد پرت و بي منطق حرف مي زند, پاسدار سياسي حكومت ننگين آخوندها, آلت دست وزارت اطلاعات, از انزوا و طرد بين المللي ديكتاتوري مذهبي و تروريستي, پاسدار پروفسور بي فرهنگ جگرسوخته.
نشريه ايران زمين, شماره 151, 17/6/1376.

پاسدار پروفسور بي فرهنگ جگرسوخته.
نشريه ايران زمين, شماره 151, 17/6/1376.

استحاله چي, دم و دنبالچه رژيم آخوندي, لجن پراكن, فاقد شرافت اخلاقي.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 5, 25/7/1373.

مرتضي حمزه لوييان ( عضو جدا شده از سازمان )

مزدور رژيم, پاسدار و برگ سوخته رژيم, بريده مزدور و خيانت كار.
نشريه مجاهد, شماره 199, ص 16, 2/2/1372.

موجوو كثيف, فاقد صلاحيت اخلاقي, همدست شاگرد جلاد اوين.
نشريه مجاهد, شماره 364, ص11, 23/8/1373.

دکتر ابوالحسن بنی صدر

از اعتبار جهاني مقاومت ايران در خشم و غيظ و سوزش عميق است، لجن پراكن، نانجيب، استحاله چي ميانه باز، تشنه قدرت به هر قيمت و با هر رذيلت، پدرش عليه مصدق دست در دربار شاه و سپهبد زاهدي و مرتجعين مذهبي داشت، با كمال وقاحت به روي سرداران آزادي و استقلال تيغ مي كشد، در دوران شاه جز دست نوازش امثال سپهبد زاهدي و اردشير زاهدي چيزي به او نرسيده است، معتاد خميني، وقاحت بني صدر مرزهاي خباثت و دنالت را پشت سر مي گذارد، شخص فرومايه، زير علم خميني براي ولايت فقيه سينه چاك مي كند.
نشريه مجاهد، شماره 308، ص 16، 28/4/1372.

شهيد دزد، بي شخصيت، حقير، در مورد استقلال هارت و پورت مي كند و در مناسبات بين المللي و خارجي به موس موس كردن بسيار حقيرانه و آويختن بدامان اين و آن مي پردازد تا اعماق آلوده و عجين با استحاله و وابستگي گرايي است، ذليل، مجيزگو، در رابطه با آمريكا از بني صدر ادا و اطوار و حركات ناشايستي سر مي زند كه اسباب شرم ايراني است، آبله، مضحكه، شبدر قلي خان، گربه دزد، مسخره، كارت سوخته و بلامصرف.
نشريه مجاهد، شماره 308، ص 4، 28/4/1372.

بخت برگشته، معتاد خميني، وقتي بوي ترياك ارتجاعي را مي شنود مست و مدهوش مي شود، قلم سانسور، جهل و تعريف در دست دارد، هم كاسگي خود با رژيم را ماست مالي مي كند، دشمن مردم ايران، لاشخور حرفه اي، چون بزمچه بالا و پايين مي پرد، خرمردرند، شبدر قلي خان، وقيح، نمك نشناس، بني صدر شايسته يك كدوي زرد افتخار است.
نشريه مجاهد، شماره 308، ص 16، 28/4/1372.

عنصر فرصت طلب، هوجي، منتشركننده خبرهاي مجعول، از توبره آخوند مي خورد، از آخور همداستاني با رژيم مي خورد، سر از بساط خرداغ كني درآورده و حسابي داغ خورده، شارلاتان و ميانه باز، پسرخوانده خميني، خائن، پسرخوانده كذاب خميني، انديشه بلاهت بار قرن، رسوا، مفتضح، وقاحت مشمئزكننده.
نشريه مجاهد، شماره 296، ص 34 و 35، 6/2/1372.

ناكار، رذل، بني صدر محصول بديع تجاوز حوزه به دانشگاه، تقويم كهنه و بي حاصل، گرفتار در تنگناي عقيدتي و حساب و كتاب هاي ارتجاعي، طلبكار وقيح، چيزي بنام شرم و حيا نمي شناسد، در وقاحت و دريدگي گوي سبقت را از هر كه به تصور آيد ربوده است، شوراي ملي مقاومت بني صدر را به جرم سر و سرداشتن با خميني اخراج كرده است و ماده رياست جمهوري را هم معلق گذاشته بود، اعتراض بي شرمانه بني صدر به فرانسوي ها، حضرات هزار مدعايي مثل بني صدر، پسرخوانده خميني، موضع گيري ننگين، شبدر قلي « آخوند بي عمامه ».
نشريه مجاهد، شماره 320، ص 23، 8/9/1372.

در لگدمال كردن وقيحانه حقوق بشري و اصول پناهندگي سياسي بني صدر روي دست آخوندها بلند شده است، نقش بني صدر در خارجه تيز كردن كارد دژخيمان روي گلوي مجاهدان و مبارزان است.
نشريه مجاهد، شماره 320، ص 23، 8/9/1372.

معتاد خميني، خائن، مدعي احمق، نشخواركننده اباطيل زنگ زده آخوندي، در رذالت و بلاهت روي دست آخوندها بلند شده است، دريدگي، رسوايي بني صدر، زنجيرپاره كرده، رجاله وقيح، كارت سوخته.
نشريه مجاهد، شماره 319، ص 20، 1/9/1372.

ورشكسته سياسي، تفاله سياسي مد نظر ساواك آخوندي. ميانه باز معلوم الحال، استحاله گر.
نشريه مجاهد، شماره 306، ص 17، 14/4/1372.

وقيح، پسرخوانده خميني، وكيل آخوندهاي دژخيم، بلندگوي خارج كشوري رژيم، وكيل تسخيري آخوندهاي دژخيم، خزيدن مجدد به زير قباي ننگين آخوندها، دريده، دريدگي و دنائت، سفله، كارت سوخته رژيم.
نشريه مجاهد، شماره 301، 1/3/1372.

دم و دنبالچه رژيم خميني، معتاد خميني. خائن
نشريه مجاهد، شماره 351، ص 16، 24/5/1373.

معتاد خميني، آلت فعل رسواي ساواك آخوندي، دم و دنبالچه شاه و شيخ، پسرخوانده خميني
نشريه مجاهد، شماره 344، ص 6، 9/3/1373.

خائن، پسرخوانده مسلكي خميني، رذل.
نشريه مجاهد، شماره 548، 18/2/1380.

عليرضا نوري زاده
عنصر بي هويت، روشن فكر نما، به هر كس كه استخوان به سويش پرت كند لبيك مي گويد و دم مي جنباند، مزدور كاسه ليس، مزدور اجاره اي، ليچاربافي عليه مجاهدين، بسيار آگاه از قوانين و مقررات مزدوري، پررو، بي شرف.
نشريه مجاهد، شماره 321، ص 13، 15/9/1372.

قلم به مزد، مزدور اجاره اي، مزدور رژيم شاه، نوچه مهره هاي استعماري، مأمور ساواك آخوندي، جاسوس بچه شناخته شده اجنبي.
نشريه مجاهد، شماره 319، ص 20، 1/9/1372.

پادوي وزارت جاسوسي اخوندها، چاكرمنش، مجيزگو، سفله.
نشريه مجاهد، شماره 548، 11/2/1380.

مزدور اجاره اي.
نشريه مجاهد، شماره 521، 17/8/1379.

مزدور اجاره اي.
نشريه مجاهد، شماره 539، 23/12/1379.

تفاله ي شاه و شيخ، مزدور اجاره اي و همنواي پاسدار، هم ريش و هم ريشه ي دژخيمان.
نشريه مجاهد، شماره 527، ص 8، 29/9/1379.

مزدور اجاره اي رژيم، خدمت به ساواك رژيم شاه، سرباز بدنام وزارت اطلاعات.
نشريه مجاهد، شماره 392، 19/3/1377.

مزدور استيجاري اطلاعات آخوندي، ايادي شيخ و بقاياي شاه امروز.
نشريه مجاهد، شماره 589، 28/3/1381.

عليرضا نوري زاده از زبان و قلم محمود احمدي

ياوه گويي، مزدور اجاره اي، سياه قلب، تداعي كننده پديده هاي اجاره اي مثل اتاق و ماشين اجاره اي، جنس بنجل قطعه اي سفال و سياه، چاله آب گنديده، خفاش، كرگدن، پست ترين لجن پراكن، ياوه سرا، چاله گنداب، دلال، حقير، ذره اي شرف براي معامله ندارد. نشريه مجاهد، شماره 356، ص 7، 28/7/1373.

مهدي خانبابا تهراني

عمله ولايت فقيه, لجن پراكن, تكرار كننده ياوه هاي وزارت اطلاعات رژيم, هم دهان و هم دست شاگرد جلاد اوين, چپ نماي درهم شكسته, يك عمر چپ نمايي كرده, تخم و تركه سياسي پرويز نيكخواه و محمود جعفريان و كورش لاشايي, تسليم شده به رژيم, نمك به حرام, توده اي پيشين, نادم و به خط آمده, بلبل زبان, توده اي نادم, مزدور دهان دريده يك زمان به خط و امضاي خودش مبارزه مسلحانه را تنها مشي مبارزه با ديكتاتوري ولايت فقيه مي دانست, رجاله جيب بر و كف زن حرفه اي ميدان سياست, خائن, مزدور, كلاغ دهن دريده ميدان رذالت, چپ نماي نادم و درهم شكسته در باتلاق حكومت آخوندي.
نشريه مجاهد, شماره 351, ص 13, 31/5/1373.

تسليم طلب, خائن, سازشكار با رژيم, پاسدار سياسي رژيم, متحد عيني رژيم, همدست رژيم, از اضداد مقاومت.
نشريه ايران زمين, شماره 47, 7/2/1374.

اراجيف ساواك آخوندي را تكرار مي كند, نادم و بريده از مبارزه با شاه, بريده, تلاش براي اثبات بقاي ديكتاتوري آخوندها, در 60 سالگي در معيت ساواكي و بادمجان دور قاب چينيهاي آقاي فلاحيان قرار گرفته.
نشريه مجاهد, شماره 341, ص 6, 29/2/1373.

ميانه باز بدنام, فسيل خارج كشوري, ساواك حكومت جلادان او را به عنوان چهره مشهور اپوزيسيون حلوا حلوا كرده, ننگ بر او براي بقاياي خميني تبليغ كرده, رجاله, حق العمل كار حرفه اي, خائن, برنده مسابقه رذالت, كفترباز سياسي, تحريف گر, دروغگو, هرزه سياسي, نشخواركننده حرف هاي ساواك آخوندي, فاقد حداقل شرافت, كلاغ دهن دريده, تواب چپ گذشته خود را لجن مال كرده, خر مردرند, ابن الوقت, وقيح, بي سرپرست, درونش گنديده, سقوط و انحطاط اخلاقي و سياسي.
نشريه مجاهد, شماره 349, ص 10 و 13, 13/4/1373.

لغزخوان, لجن پراكن, استفراغات شاه و شيخ را تناول مي كند, لجام گسيخته, گند گاو چاله دهان, ولگرد سياسي, خس و خاشاك.
نشريه مجاهد, شماره 349, ص 10 و 13, 13/4/1373.

لنگ و لگدزن به مجاهدين, نگران سقوط رژيم آخوندي, پاسدار سياسي آخوندها, واخورده صحنه سياسي ايران, لغزخوان, روضه خوان, سينه چاك آخوندها, از كيسه پرفتوت راديو بي بي سي عنوان فعال سياسي گرفته است.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 4 و 15, 25/7/1373.

پادوي وزارت اطلاعات, عامل اطلاعات آخوندي, سفله.
نشريه مجاهد, شماره5 54, 11/2/1380.

عامل شناخته شده رژيم.
نشريه مجاهد, شماره 544, 28/1/1380.

رضا پهلوي

نيم پهلوي, همخواهي با دژخيمان حكومت آخوندي.
نشريه مجاهد, شماره 351, ص 18, 24/5/1373.

پسرك عقب مانده شاه مدفون, بچه, به عادت پيشين خود را پيش آيت الله لوس نموده, نفهم, شازده پسر عقب مانده, ترهاب شكنجه گران ديروز ابوي منفورش را عليه مجاهدين نشخوار مي كند, پسرك عقب مانده از روز نطفه بندي سياسي اش ضددمكراتيك است, افسار پاره كرده.
نشريه مجاهد, شماره 353, ص 11, 7/6/1373.

منوچهر صالحي
عمله ولايت فقيه, لجن پراكن, تكراركننده ياوه هاي وزارت اطلاعات, هم دهان و همدست شاگرد جلاد اوين, هم جبهه و هم زبان با فرستنده بقاياي ساواك شاه, زنجير پاره كرده, مزدور ساواكي آخوند.
نشريه مجاهد, شماره 352, ص 13, 31/5/1373.

ننگ بر او, ميانه باز بدنام, ساواك حكومت جلادان او را به عنوان چهره مشهور اپوزيسيون حلوا حلوا كرده, فسيل خارج كشوري, معلوم الحال, ريش بزي, رجاله, براي بقاياي خميني تبليغ كرده, خدمات گرانبهايي براي وزارت اطلاعات رژيم و سفارتش در آلمان مي كند, پادوي ساواك آخوندي, حق العمل كار حرفه اي, صادق و وفادار نسبت به آخوندها, فاقد يك ارزن شرف, خائن, ولگرد سياسي.
نشريه مجاهد, شماره 349, ص 10 و 13, 13/4/1373.

جعفر راد

مزدور ساواك شاه، دريده، مزدور كثيف، آلت فعل حقير رژيم آخوندي، خرمهره فرسوده شده ساواك شاه، ظرافت شتري عمل كرد جعفر راد چشم ها را خيره مي كند، پير جاسوس استعماري و ساواكي چندجانبه، تفاله هرزشده، توسط سرويس هاي اطلاعاتي غربي و عربي و اي بسا شرقي مورد استفاده قرار گرفته.
نشريه مجاهد، شماره 309، ص 25، 4/5/1372.

احمدعلي بابايي

ميانه باز.
نشريه مجاهد، شماره 321، ص 18، 15/9/1372.
تاجر محترم،نرد عشق باز بی وطن ضد انقلاب،ایشان کی اهل شرم تشریف داشتند،جانور زخم خورده ودر بن بست گیر کرده،لاشخور سیاسی،آبرو باخته،دوزیست،مذبذب وریاکار،خط آلوده میانه باز،ود فروش سیاسی،بی هویت سیاسی اعتقادی،دم جنبان،آلوده و کثیف،خیانت پیشه،تاجر مفلوک،مزدور شاه وشیخ،رسوا،رجل بی اصل،کلاه گذار ودوزوکلک بازبازاری،عیاش وولگرد،به آلاف و علوف رسیده،خل بازوخرمردرند،دلال بازار،گند پراکن،خر بیار معرکه.
فصل نامه”راه آزادی”شماره 33،اسفند1367،ص19تا33.
حاج شانه چي
اجير شده سفارت رژيم در فرانسه، مزدور، خبرچين، اخبار خود را به كاردار رژيم در فرانسه مي دهد.
نشريه مجاهد، شماره 321، ص 18، 15/9/1372.

تفاله سياسي مد نظر ساواك آخوندي، ورشكسته سياسي، ميانه باز، معلوم الحال، مأمور ساواك رژيم، استحاله گر.
نشريه مجاهد، شماره 306، 14/4/1372.

در عمل كردن به قول و قراهايش با وزارت اطلاعات آخوندها، پيش از پيش براي رژيم تبليغ مي كند.
نشريه ايران زمين، شماره 151. 17/6/1376/

هاشم زاده مقيم آمريكا

مجري طرح هاي وزارت اطلاعات.
نشريه ايران زمين، شماره 107، 15/5/1375.

دکتر ابراهیم یزدی

عنتري كه لوتي اش را پيدا كرد، پاسدار سياسي رژيم، مدافع حاكميت آخوندي، خوش رقصي براي آخوندها، كاسه ليس سفله.
نشريه ايران زمين، شماره 54، 27/3/1374.

فرصت طلب و موج سوار در اوايل انقلاب، مورد تنفر مردم، از ايرانيان براي خزيدن به زير قباي آخوندي دعوت مي كند، مأمور رژيم براي تبليغ عليه مقاومت مسلحانه انقلابي، سفله سياسي، داراي ماهيت ضدمردمي، آلت فعل حقير، دلال بي آبروي آخوندها، عامل سفله در دست ساواك رژيم.
نشريه ايران زمين، شماره 48، 14/2/1374.

دلال رفسنجاني كه با خفت و خواري از آمريكا دست از پا درازتر بازگشت.
نشريه مجاهد, شماره 306, 14/4/1372.

آخوند بي عمامه از دارالتجاره بازرگانت, توسط دار و دسته رفسنجاني جهت دلالي به آمريكا رفته, دست پرورده قديمي آيت الله بي بي سي.
نشريه مجاهد, شماره 351, ص 20, 24/5/1373.

پاسدار سياسي رژيم, بي وطن, رذل, خائن, سرسپرده به رژيم, فريبكار و شياد, آلت فعل حقير, ضدملي.
نشريه ايران زمين, شماره 49, 21/2/1374.

پاسدار رژيم, سفله گاني كه زير قباي آخوندها دم مي جنبانند, يزدي مهره اي در دست ديگران, كارش خدمات يا دلالي براي آخوندها است.
نشريه ايران زمين, شماره 62, 13/6/1374.

دکتر احمد سلامتیان

ياوه سفله دژخيم, ميانه باز فرومايه, براي دم تكان دادن براي آخوندها خبره است, رذل, فرومايه, پاسدار سياسي رژيم.
نشريه مجاهد, شماره 351, ص 18, 24/5/1373.

سعيد شاهسوندي

زننده تير خلاص به زندانيان سياسي اعدام شده, شركت كننده در طراحي ترور دكتر كاظم رجوي, پاسدار سياسي رژيم, سفله.
نشريه مجاهد, شماره 351, ص 18, 24/5/1373. سعيد شاهسوندي
آلت فعل رژيم, شاگرد جلاد اوين, بوزينه دست آموز ساواك آخوندي, جاسوس ساواك آخوندي و عضو شبكه تروريستي رژيم, داراي چهره ي پليد و دست هاي آغشته به خون.
نشريه مجاهد, شماره 344, ص 6, 9/3/1373.

جاسوس, شاگرد جلاد دست آموز لاجوردي و خامنه اي, ياوه گو, عنصر پليد, 10 سال پيش براي سومين بار به دليل فساد اخلاقي از مجاهدين اخراج شد, بي شرف.
نشريه ايران زمين, شماره 52, 11/3/1374.

مزدور, شركت در طراحي ترور شهيد بزرگ حقوق بشر دكتر كاظم رجوي, شاگرد جلاد اوين, پليدترين خائن.
نشريه مجاهد, شماره 319, ص 23, 1/9/1372.

شاگرد جلاد, مزدور, سر در آخور ساواك آخوندي, خائن.
نشريه مجاهد, شماره 296, ص 37, 6/2/1372.

جنس بنجل و ترشيده ساواك آخوندي, بلندگوي تبليغاتي ساواك آخوندي, نماينده ساواك آخوندي.
نشريه ايران زمين, شماره 47, ص 4, 7/2/1374.

خائن كثيف, مزدور, بريده مزدور, آلت فعل رژيم, لجن پراكن, شكنجه گر, اعدام كننده زندانيان سياسي, شركت در طراحي ترور دكتر كاظم رجوي, پليد.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 15 و 5, 25/7/1373.

شاگرد جلاد اوين, تروريست اعزامي رژيم, خائن, زننده تير خلاص در زندان اوين و شركت در طراحي ترور كاظم رجوي, مأمور شناخته شده رژيم, خائن.
نشريه مجاهد, شماره 349, ص 10 و 13, 13/4/1373.

جهانگير بهروز

آلت فعل تبليغات آخوندي, پاسدار سياسي رژسم, سفله.
نشريه مجاهد, شماره 351, ص 18, 24/5/1373.

مسعود بهنود

پاسدار سياسي رژيم, سفله.
نشريه مجاهد, شماره 352, ص 18, 24/5/1373.

مزدوري به نام بهنود, عزيز كرده شاه, سر در آخور بي بي سي, خدمتگذار ساواك آخوندي.
نشريه مجاهد, شماره 361, ص 13, 2/8/1373.

سرباز بدنام وزارت اطلاعات, خوش رقصي براي دژخيمان, مزدور بهنود الگوي جامعه مدني باند آخوندي.
نشريه مجاهد, شماره 392, 19/3/1373.

دكتر بيك باغبان، ايراني مقيم استراسبورك فرانسه

مزدور, عامل وابسته به سفارت رژيم.
نشريه مجاهد, شماره 346, ص 11, 23/3/1373.

شالگوني از راه كارگر

واخورده صحنه سياسي ايران, نگران سقوط رژيم آخوندي, همدست شكنجه گران, پاسدار سياسي آخوندها, از باند ارتجاعي راه كارگر, سينه چاك آخوندها, باند ارتجاعي, روضه خوان, لغز خوان.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 4 و 5, 25/7/1373.

از رهبران جماعت موسوم به راه كارگر, تسليم طلب, خائن, سازشكار با رژيم, پاسدار سياسي رژيم, متحد عيني رژيم, همدست رژيم.
نشريه ايران زمين, شماره 47, ص 4, 7/2/1374.

مهدي بازرگان

خائن, بورشده, سينه چاك خيانتكار استحاله رژيم, هدف بازرگان رفع و رجوع در گل ماندگي آخوندهاست, خوش رقصي براي رژيم, حقير, پست, بي شرم, كور عصاكش, حرص جاه و مقام گوش و چشمي براي بازرگان نگذاشته, حريص.
نشريه مجاهد, شماره 903, ص 25, 4/5/1372.

خوش رقصي تنفرانگيز براي رژيم, اميدوار به دريافت امكانات و امتيازات حقيرانه از ديكتاتوري مذهبي, دجال گري هاي آخوندي را بي كم و كاست تكرار مي كند. دشنه دژخيمان را تيز مي كند, بهانه جويي هاي آخوندي بازرگان و شركا هيچ كس را در داخل و خارج از ايران نمي فريبد, سينه چاك دادن چندش آور براي رژيم, با انواع خوش خدمتي.
نشريه مجاهد, شماره 299, اطلاعيه شوراي ملي مقاومت, 27/2/1372.

بازرگان در خفت و خواري است, خيانت پيشه, خرفت سرمست, خائن, تا فرق سر در لجنزار همرازي و همسازي با آخوندها, دست در دست آخوندهاي دژخيم, فرصت طلب, ابن الوقت.
نشريه مجاهد, شماره 332, 2/12/1372.

نگران سقوط رژيم آخوندي, پاسدار سياسي آخوندها, سينه چاك آخوندها, روضه خوان, لغزخوان واخورده صحنه سياسي ايران.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 4 و 15, 25/7/1373.
چاکر بی عمامه،رسوای دیگر،بی شرم وحیا،رجل بی اصل و نسب،جهنم پیشه.
فصل نامه “راه آزادی”شماره 33،اسفند 1367،ص19تا33.

محمود راسخ افشار

عمله ي ولايت فقيه, لجن پراكن, تكراركننده ياوه هاي وزارت اطلاعات, هم دهان و هم دستان شاگرد جلاد اوين, مزدور, پرچين نشين و ولگردي در سواحل فرنگ, نادم و به خط آمده, هم جبهه و هم زبان با فرستنده بقاياي ساواك شاه, زنجير پاره كرده.
نشريه مجاهد, شماره 352, ص 13, 31/5/1371.

براي بقاياي خميني تبليغ كرده, فسيل خارج كشوري, ننگ بر او, رجاله, حق العمل كار حرفه اي, ميانه باز بدنام, ساواك حكومت جلادان او را به عنوان چهره مشهور اپوزيسيون حلوا حلوا كرده, خائن, ولگرد سياسي.
نشريه مجاهد, شماره 349, ص 10 و 13, 13/4/1373.

پناهنده اي در هلند به نام اسد الله حاجي ملك

دلال لانه ي جاسوسي رژيم, خائن,‌تشويق كننده افراد به جاسوسي براي لانه و جنايت, پادو و مزدور كثيف سفارت مزدور.
نشريه مجاهد, شماره 32, ص 22, 8/9/1372.

پناهنده اي در سوئد به نام جمشيد نجاتي

مزدور رژيم جنايتكار, خودفروخته, مدافع خط خائنانه بازگشت پناهندگان سياسي, خائن.
نشريه مجاهد, شماره 32, ص 22, 8/9/1372.

مجيد بازگونه ( عضو جداشده از سازمان )

شاگرد جلاد, مزدور, لجن پراكن, سر در آخور ساواك آخوندي, خائن.
نشريه مجاهد, شماره 296, ص 37, 6/2/1372.

مزدور, خائن كثيف, بريده مزدور, پليد, آلت فعل رژيم, تتگ بر تو, عنصر پست و خائن, در لجنزار همكاري با رژيم فرو رفته, بي شرم, بي شرف, لجن پراكن ( اكثر ناسزاهايي كه به مجيد بازگونه خطاب كرده اند از زبان خواهر و برادرش عليه او نوشته اند ).
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 15 و 5, 25/7/1373.

پاسدار رژيم, برگ سوخته رژيم, مزدور, خيانتكار و بريده مزدور.
نشريه مجاهد, شماره 299, ص 16, 27/2/1372.

رضا تويسركاني ( عضو جداشده از سازمان )

شاگرد جلاد, مزدور, لجن پراكن, سر در آخور ساواك آخوندي, خائن.
نشريه مجاهد, شماره 296, ص 37, 6/2/1372.

پاسدار رژيم, برگ سوخته رژيم, مزدور, خيانت كار و بريده مزدور.
نشريه مجاهد, شماره 299, ص 16, 27/2/1372.

فاسد الاخلاق, رذل, خائن, بريده مزدور, خائن كثيف, لجن پراكن.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 5, 25/7/1373.

مزدور فاسد الاخلاق, متجاوز به دختر خردسال, له ننگ.
نشريه مجاهد, شماره 364, ص 11, 23/8/1373.

كمال رفعت صفايي ( شاعر و عضو جدا شده از سازمان )

لجن پراكن, مزدور, سر در آخود ساواك آخوندي, خائن.
نشريه مجاهد, شمار 296, ص 37, 6/2/1372.

مزدور رژيم, پاسدار سوخته رژيم, خيانتكار و بريده مزدور.
نشريه مجاهد, شماره 299, ص 16, 27/2/1372.

كوكب طالبي ( عضو جدا شده از سازمان )

لحن پراكن, مزدور, سر در آخور ساواك آخوندي, خائن.
نشريه مجاهد, شماره 296, ص 37, 6/2/1372.

پاسدار رژيم, برگ سوخته رژيم, مزدور, خيانتكار و بريده مزدور.
نشريه مجاهد, شماره 299, ص 16, 27/2/1372.

جمشيد تفريشي ( عضو جدا شده از سازمان )

مزدور سارق و دزد.
نشريه مجاهد, شماره 296, ص 37, 6/2/1372.

خائن به غايت دروغ پرداز.
نشريه ايران زمين, شماره 95, 24/2/1375.

علي ميلانچي وكيل در هامبورگ

مزدور رژيم خميني, كارشكني و ايجاد مانع براي ثبت رسيدن پناهندگي افراد.
نشريه مجاهد, شماره 321, ص 19, 15/9/1372.

محمدمهدي جعفري از نهضت آزادي

رابط وزارت اطلاعات رژيم با ميانه بازان خارج كشور.
نشريه مجاهد, شماره 321, ص 18, 15/9/1372.

حميد هندي از كشور دانمارك

مزدور رژيم جنايتكار, جاسوس, عضو شبكه تروريستي رژيم در دانمارك: پيش برنده خط خائن ها نه بازگشت.
نشريه مجاهد, شماره 320, ص 22, 8/9/1372.

احمد انوري

به زير قباي ملا خزيده, عامل علني ساواك آخوندي, مزدور.
نشريه مجاهد, شماره 321, ص 13, 15/9/1372.

علي اصغر حاج سيد جوادي

تفاله سياسي مدنظر ساواك آخوندي, ورشكسته سياسي, استحاله گر.
نشريه مجاهد, شماره 306, ص 17, 14/4/1372.

فرهاد بشارت از حزب كمونيست كارگري

مشكوك, لجن پراكن, موذي, رذل, جاده صاف كن تروريسم رژيم خميني, عنصر سفله, داراي قيافه مضحك رئيس كل پناهندگان كره ارض و سيارات و بلاد آسماني, لميده در استراحتگاه هاي سوئد, درآوردن ادا و اطوارهاي صد من يك غاز مبني بر رهبري كل پرولتارياي جهاني, نشخوار كننده لاطائلات زنگ زده در مورد انقلاب دروني مجاهدين, متحد عملي رژيم خميني, پادوي سفله و بي مقدار, ديدگاه هاي فرهاد بشارت و موضع گيري هايش, استفراغات و شكر خوردن هاي فرهاد بشارت!.
نشريه مجاهد, شماره 296, ص 36, 6/2/1372.

بريده روشن فكر نما, نشخواركننده استفراغات بهشتي و لاجوردي و كيانوري و باند جنايتكار اكثريت.
نشريه مجاهد, شماره 296, ص 36, 6/2/1372.

هماهنگ با توطئه هاي عوامل شبكه جاسوسي و تروريستي ساواك آخوندي در تركيه, هلند, سوئد, كانادا. توهم رهبري كارگران و پناهندگان كره ارض و ساير كرات سماوي را دارد, گنده گويي هاي صد من يك غاز مي كند, گاو چاله دهاني هاي يك طويله آخوند را يك تنه نشخوار مي كند, نوشته هاي فرهاد بشارت ( استفراغاتي كه يك رفلكس طبيعي پس از نشخوارهاي پي در پي ايت, مي باشد! ) بدون كمتريت توهين و زشت گويي در ميان باشد, حيف است عنوان افتخاري پاسدار سياسي رژيم خميني را نداشته باشد.
نشريه مجاهد, شماره 342, ص 6, 26/2/1373.

منصور حكمت

لجن پراكن, پادوي سفله و بي مقدار, بريده روشن فكر نما.
نشريه مجاهد, شماره 296, 6/2/1372.

باقر معين

مستخدم به نگاه بي بي سي, دلبرايي از آخوندها.
نشريه مجاهد, شماره 306, 14/4/1372.

يكي از عمله و اكره ي دستگاه بي بي سي, پيش خدمت بي بي سي, مزدور, مزدبگير, لجن پراكن, دست هاي جلاد را مي شويد.
نشريه مجاهد, شماره 301, ص 13, 10/3/1372.

هوشنگ اميراحمدي

دلال و مزدور رژيم خميني, دجال بازي, مزدور معلوم الحال.
نشريه مجاهد, شماره 306, 14/4/1372.

خلعتبري, رئيس انجمن فرهنگ شهر ليون فرانسه

عامل رژيم, مزدور.
نشريه مجاهد, شماره 306, ص 17, 14/4/1372.

هادي شمس حائري ( عضو جداشده از سازمان )

جاسوس رژيم, بريده مزدور ( كتاب شمس حائري… لجن نامه مزدور شمس حائري ). نشريه مجاهد, شماره 306, ص 17, 14/4/1372.

آلت فعل شبانه روزي وزارت اطلاعات رژيم.
نشريه ايران زمين, شماره 52, 11/3/1374.

مأمور شناخته شده رژيم, خائن, اضداد مقاومت, ولگرد سياسي.
نشريه مجاهد, شماره 349, ص 10 و 13, 13/4/1373.

جنس بنجل و ترشيده ساواك آخوندي, بلندگوي تبليغاتي ساواك آخوندي, نماينده ساواك آخوندي.
نشريه ايران زمين, شماره 47, ص 4, 7/2/1374.

لجن پراكن, مزدور, آلت فعل ساواك آخوندي.
نشريه مجاهد, شماره 337, ص 9, 22/1/1373.

بريده مزدور افشا شده, داراي ارتباطات آلوده با مأمور ساواك آخوندي, پاسدار رژيم, برگ سوخته رژيم, مزدور رژيم, خائن, بريده مزدور, مزدور خودفروخته.
نشريه مجاهد, شماره 299, ص 16, 27/2/1372.

مزدور معلوم الحال, بريده, خودفروش, پست فطرت, لجن پراكن, سرباز مجاهدين در عراق.
نشريه مجاهد, شماره 364, ص 13, 23/8/1373.

خائن, بريده مزدور, خائن كثيف, مزدور حقير پليد, لجن پراكن.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 15 و 5, 25/7/1373.

امر الله ابراهيمي ( عضو جدا شده از سازمان )

بريده مزدور.
نشريه مجاهد, شماره 306, ص 17, 14/4/1372.

خائن, بريده, مزدور, كثيف, پليد, لجن پراكن.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 15 و 5, 25/7/1373.

بريده, در خدمت ساواك خميني, پست فطرت, خودفروش, بريده مزدور.
نشريه مجاهد, شماره 364, ص 13, 23/8/1373.

محمدمهدي جعفري

فرستاده وزارت اطلاعات, نزديك به دارالتجاره بازرگان, مزدور.
نشريه مجاهد, شماره 306, 14/4/1372.

مزدور, فرستاده ساوام آخوندي.
نشريه مجاهد, شماره 320, ص 23, 8/9/1372.

غلام حسين شيرعلي ( عضو جدا شده از سازمان )

بريده, همكاري با تروريست نفوذي جمشيد عابدي, خودفروش, پست فطرت, لجن پراكن.
نشريه مجاهد, شماره 364, ص 11, 23/8/1373.

مينا ربيعي ( عضو جدا شده از سازمان )

عليا مخدره مورد استفاده رژيم قرار دارد, خوش خدمتي براي رژيم.
نشريه مجاهد, شماره 364, ص 11, 23/8/1373.

حيدر بابايي ( عضو جدا شده از سازمان )

بريده.
نشريه مجاهد, شماره 364, ص 12, 23/8/1373.

اصغر كامياب ( عضو جدا شده از سازمان )

بريده.
نشريه مجاهد, شماره 364, ص 12, 23/8/1373.

اصغر برزو ( عضو جدا شده از سازمان )

انتخاب شده توسط ساواك آخوندي, داراي رابطه مشكوك.
نشريه مجاهد, شماره 364, ص 12, 13/8/1373.

نوروزعلي رضواني ( عضو جدا شده از سازمان )

فرد اخراجي, ( تا اين تاريخ سنگين ترين اتهام مستقيم سازمان به ا و فقط اخراجي بوده ولي بعدها به واسطه مطالبي كه وي نشر داد بدترين دشنام ها به وي داده شد ). نشريه مجاهد, شماره 364, ص 12, 23/8/1373.

مجري طرح هاي وزارت اطلاعات رژيم.
نشريه ايران زمين, شماره 107, 15/5/1375.

آشغال آرشيو آدم هاي از اين جا مانده و از آن جا رانده, مزدور بريده موزي ساواك آخوندي.
نشريه ايران زمين, شماره 48, 14/2/1374.

نحوه برخورد با افراد جدا شده از سازمان و انتشار نامه هاي كذب

در برابر اراجيف آخوندي تك تك شما ( افراد جدا شده ) جز با زبان گلوله و آتش پاسخي نداریم و نخواهم داشت… بدانيد كه ممانعت رهبري نبود خودم جزاي تك تك شما را كف دستتان مي گذاشتم. نوشته نوروزعلي رضواني به تاريخ 26/9/1370, نشريه مجاهد, شماره 364, ص 13, 23/8/1373.

فريدون آذرنور از حزب دمكراتيك مردم ايران

ذره اي شرم در وجودش نيست, بي شرمي باور نكردني, ننگين, تملق شرم آور و مشمئز كننده, توده اي خرفت و حقير, دريوزگي سياسي كاملاً حقير و ذليل رژيم آخوندي, پس مانده حزب توده, دريوزه, رذل, فرصت طلب, خائن.
نشريه مجاهد, شماره 300, ص 19, نقل از نشريه شورا, به قلم ايرج شكري, 3/3/1372.

فرخ نگهدار

بندباز غريبي كه در نابود كردن جنبش پراعتبار و آرمانگراي فدايي یک تنه نقشي به مراتب مؤثرتر از كميته مشترك و مأمورين زندان اوين بازي كرده است, آتش بيار معركه آدم كش هاي رژيم, تاريخ مصرفش گذشت و بيكار و فراري شد, منتظر خدمت رژيم ولايت فقيه, دستگاه فرخ نگهدار دو كليد دارد يكي در جيب اوست و ديگري در اختيار دستگاه هاي امنيتي رژيم, شاخك هاي جمهوري خون….
نشريه مجاهد, شماره 331, ص 19, به قلم محمدرضا روحاني, 25/11/1372.

فرخ نگهدار و اكثريت

خائن, آلت فعل و تبليغ گر رژيم ضدبشري, داراي فضاحت هاي بهت انگيز.
نشريه مجاهد, شماره 331, ص 20, 25/11/1372.

عباس فلاح خيرانديش ( عضو جدا شده از سازمان )

سوژه ساواك آخوندي, مزدور, بريده, مجهول الهويه, خودفروش, پست فطرت, پشت كردن شرم‌ آور به همسنگران.
نشريه مجاهد, شماره 364, ص 13,23/8/1373.

محمد توفيق اسدي ( عضو جدا شده از سازمان )

بريده, مزدور مجهول الهويه, خودفروش, پست فطرت.
نشريه مجاهد, شماره 164, ص 12, 23/8/1373.

مرتضي صيادپور ( عضو جدا شده از سازمان )

بريده, خودفروش, پست فطرت, در خدمت دشمن.
نشريه مجاهد, شماره 364, ص 13, 23/8/1373.

حسين رستمي ( عضو جدا شده از سازمان )

از ترس قالب تهي كرده, بريده, پست فطرت, خودفروش, به خدمت دشمن درآمده.
نشريه مجاهد, شماره 364, ص 13, 23/8/1373.

پرويز اصفهاني

در خدمت ساواك مخوف آريامهري.
نشريه مجاهد, شماره 354, ص 10, 14/6/1373.

ساواكي شناخته شده.
نشريه ايران زمين, شماره 95, 24/2/1375.

از جمله فاسدترين جانيان رژيم خائن.
نشريه مجاهد, شماره 349, ص 10 و 13.

همايون كاتوزيان

واخورده صحنه سياسي ايران, پاسدار سياسي آخوندها, روضه خوان, لغزخوان, نگران سقوط آخوندها, سينه چاك آخوندها.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 4 و 15. 25/7/1373.

علي كشتگر

واخورده صحنه سياسي ايران, پاسدار سياسي آخوندها, روضه خوان, لغزخوان, سينه چاك آخوندها, نگران سقوط آخوندها.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 4 و 15. 25/7/1373.

خائن, مدافع كنار آمدن و سازش با رژيم, پاسدار سياسي رژيم, متحد عيني رژيم جنايتكار آخوندها, دم و دنبالچه رژيم, همدست و سرانگشت رژيم.
نشريه ايران زمين, شماره 47, 7/2/1374.

پرويز يعقوبي ( عضو جدا شده از سازمان )

پاسدار رژيم, برگ سوخته رژيم, مزدور, بريده, خيانتكار.
نشريه مجاهد, شماره 299, ص 16, 27/2/1372.

مزدور, حقير پليد, خائن كثيف, بريده, مزدور, خائن, لجن پراكن, ساواك آخوندي اطلاعيه اش را به او ديكته كرده.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 15 و 5, 25/7/1373.

دکتر احسان نراقی

پاسدار سياسي آخوندها, واخورده صحنه سياسي, سينه چاك دادن براي آخوندها, روضه خوان و لغزخوان, نگران سقوط آخوندها.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 15, 25/7/1373.

جنس بنجل و ترشيده ساوام آخوندي, بلندگوي تبليغاتي ساواك آخوندي, نماينده ساواك آخوندي.
نشريه ايران زمين, شماره 47, ص 4, 7/2/1374.

فريدون گيلاني ( عضو جدا شده از سازمان )

لجن پراكن, دروغگوي حيرت آور, نافي مطلق ارزش ها و واقعيت ها, خودفروش سياسي, سگ زنجيري كه زنجير پاره كرد, او ديگر فاقد هرگونه پرنسيبي است, عنصر خودفروخته, حقير, در مقابل دشمن زانو زده, حقير و بي پرنسيب, دهان آلود, عنصر همه چيز باخته و هويت فروخته.
نشريه ايران زمين, شماره 95, 24/2/1375.

مجري طرح هاي وزارت اطلاعات رژيم.
نشريه ايران زمين, شماره 107, 15/5/1375.

كريم حقي ( عضو جدا شده از سازمان )

مجري طرح هاي وزارت اطلاعات رژيم.
نشريه ايران زمين, شماره 107, 15/5/1375.

مزدور ساواك آخوندي, آلت فعل سوخته كه مدت هاست تاريخ مصرفش به پايان رسيده, وي و همسرش محترم بابايي سال ها پيش بريده و از جنگ كويت به بعد تا سال 71 همراه با همسرش نزد مجاهدين مهمان بودند, كريم به سرعت در لجنزار مفاسد اخلاقي فرو رفت.
نشريه ايران زمين, شماره 65, ص 4, 3/9/1374.

حبيب الله پيمان

پاسدار سياسي رژيم, مجيزگوي ارتجاع حاكم, ياوه گوي, براي حفظ حيات و روزي دست در خون مجاهدان و رزمندگان آزادي مي كند, از طرف رژيم مأمور است, مهره پيشاني سفيد, مبلغ مشروطيت و مقبوليت رژيم.
نشريه ايران زمين, شماره 62, 13/6/1374.

جلال طالباني از كردهاي اپوزيسيون عراق

خوش خدمتي به رژيم آخوندي.
نشريه ايران زمين, شماره 65, ص 4, 13/9/1374.

نادره افشاري ( عضو جدا شده از سازمان )

مجري طرح هاي وزارت اطلاعات رژيم.
نشريه ايران زمين, شماره 107, 15/5/1375.

حسن خلج ( عضو جدا شده از سازمان )

مجري طرح هاي وزارت اطلاعات رژيم.
نشريه ايران زمين, شماره 107, 15/5/1375.

حسين مهري

ساواكي شناخته شده.
نشريه ايران زمين, شماره 95, 24/2/1375.

افراد منتقد به مجاهدين خلق و شوراي ملي مقاومت

وقيح, شبه آلترناتيوي هاي پوشالي, از نظر اخلاقي دچار افول و انحطاط شخصيت, لجن پراكن, تهي از حداقل صداقت ظاهري, مدعي اپوزيسيون و مخالفت با رژيم ولي از نظر سياسي به حكومت آخوندي چنگ مي زنند, هيچ حرفي بر سر راه حل و آلترنانيوي در چنته ندارد, داراي تحليل و تفسيرهاي آبكي در مورد مواضع و اقدامات مجاهدين و شوراي ملي مقاومت هستند, قواي ذخيره آخوندها در خارج از كشور, چپ نمايان ارتجاعي, ميانه بازان استحاله چي, بقاياي ديكتاتوري سلطنتي, در نشريات مجاهدين و شورا را شلاق كش مي كنند.
نشريه مجاهد, شماره 341, ص 1 و 2, 19/2/1373.

فعالين سياسي و اعضاي جدا شده كه از مجاهدين خلق انتقاد كرده اند

بلندگوي استعماري, مزدور و آلت فعل رژيم, دم جنباني براي آخوندها, پاسدار و بسيجي سياسي رژيم آخوندي, الت فعل هاي سوخته آبرو باخته, خائن, بريده مزدور, لجن پراكن, رذيلانه عرض اندام مي كنند.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 15, 25/7/1373.

بابك اميرخسروي

پير جاسوس توده نفتي, تلاش براي سرپانگاه داشتن رژيم آخوندي, خائن, داراي پرونده سنگيني از خيانت و رذالت, نمي توانند از پاسخ گويي به خيانت هايشان بگريزند, روزي پس گردنش گرفته خواهد شد تا بالا بياورد كه چگونه عليه رزمندگان مقاومت عمل كرده, مجيزگوي آخوندها, سينه چاك حفظ رژيم آخوندي, لغزخواني براي مجاهدين, جاسوس اجنبي. نشريه مجاهد, شماره 347, ص 17, 30/3/1373.

اصغر نصرتي ( سوئد)

لجن پراكن, مزدور ساواك آخوندي.
نشريه مجاهد, شماره 341, ص 6, 19/2/1373.

عباس عبدي 

كارگردانان باند آخوندي.
نشريه مجاهد, شماره 544, 28/1/1380.

سياسيون خارج از كشور
زائده هاي رژيم, زوائد خارج كشور, ملازمان خارج كشور.
نشريه مجاهد, شماره 544, 28/1/1380.

فرخ نگهدار
ورشكسته سياسي.
نشريه مجاهد, شماره 544, 28/1/1380.

اضداد شناخته شده, مدعي خائن و فرصت طلب, دورنماي پليد.
نشريه مجاهد, شماره 441, 4/1/1378.

داريوش همايون
وزير بدنام اطلاعات شاه, جاسوس نشان دار اجنبي.
نشريه مجاهد, شماره 551, 8/3/1380.

مهدي خوشحال, هادي شمس حائري, نوروزعلي رضواني ( اعضاي جدا شده سازمان)

مزدوران اطلاعات آخوندي.
نشريه مجاهد, شماره 517, ص 7, 19/7/1379.

احزاب

نهضت آزادي

دارالتجاره مهندس بازرگان.
نشريه مجاهد، شماره 321، ص 13، 15/9/1372.

گروه بازرگان و شركاء، حزب باد، جريان پا به گور، خرفت و سرمست.
نشريه مجاهد، شماره 332، 2/12/1372.

بازرگان و شركا, دارالتجاره, داراي ماهيت ضدملي, داخل ايران هيچ تشكل سياسي بنام نهضت آزادي وجود ندارد، بازرگان مانده است و پادوهايي مانند ابراهيم يزدي، مشتي افراد پراكنده كه دچار ضعف و زوال شده اند.
نشريه مجاهد، شماره 299، اطلاعيه شوراي ملي مقاومت، 27/2/1372.

دارودسته بازرگان، جماعت حسرت به دل، تيره سياسي در حال انقراض، تكدي كننده كسب و كار سياسي در آستان آخوندهاي خونخوار.
نشريه مجاهد، شماره 309، ص 25، 4/5/1372.

جبهه ملي در اروپا

پادوي استحاله چي, مجيزگويان رفسنجاني.
نشريه مجاهد, شماره 351, 24/5/1373.

نشريه نيمروز

ايادي و مزدور رژيم آخوندي, از جمله مطبوعات ساواكي شاه اللهي, دم و دنبالچه شاه و شيخ.
نشريه مجاهد, شماره 344, ص 6, 9/3/1373.

كارش پراكندن شايعه هاي دروغي است كه در كارگاه آخوند فلاحيان به هم بافته مي شود.
نشريه ايران زمين, شماره 110, ص 5, 2/5/1377.

ننگين نامه, بلندگوي پادوهاي ساواك شاه و جيره خواران وزارت اطلاعات آخوندها, چاكري و پاسداري آخوندها.
نشريه مجاهد, شماره 354, ص 10, 14/6/1374.

قواي ذخيره رژيم خميني, پس مانده دربار و ساواك شاه, خوراك ساز تبليغات رژيم آخوندي عليه مجاهدين, نشريه ي بقاياي شاه و ساواك، دربار و ساواك شاه در نيمروز, دريده, دروغ باف, دغل كار, پاسدار صديق ديكتاتوري.
نشريه مجاهد, شماره 343, ص 6, 2/3/1373.

نشريات نيمروز و كيهان لندن

ورق پاره ي بقاياي ساواك شاه, دروغ پراكن رذل, عضو شركت سهامي مزدوران ساواك شاه و شيخ, ورق پاره, ننگين نامه.
نشريه مجاهد, شماره 349, ص 10 و 13, 13/4/1373.

يكي از نويسندگان نشريه نيمروز

خالي بند, ميمون, بي شرف, با دستمال ابريشمي در خدمت آخوندها.
نشريه مجاهد, شماره 354, ص 10, 14/6/1373.

نشريه كيهان لندن

مزدور و ايادي رژيم آخوندي, از جمله مطبوعات ساواكي شاه اللهي, دم و دنبالچه شاه و شيخ.
نشريه مجاهد, شماره 344, ص 6, 9/3/1373.

دريده, دروغ باف, دغل كار مدعي دمكراسي, پاسدار صديق ديكتاتوري.
نشريه مجاهد, شماره 343, ص 6, 2/3/1373.

راه كارگر

محفل ارتجاعي, لجن پراكن, مدال آزادي به رژيم و به دژخيمان مي دهد, نشخوار كننده جويده هاي چند سال پيش خط ورشكسته استحاله, دريوزه وقيح, خطوط و لجن پراكني هاي وزارت اطلاعات رژيم را عليه مجاهدين تبليغ مي كند. داراي سياست اولترا ارتجاعي, طلاب حوزه علميه راه كارگر براي جلادان دست تكان مي دهد, راه كارگر پاچه مجاهدين و شورا را به دندان مي گيرد, كلاغي در حال خوردن كثافت.
نشريه مجاهد, شماره 327, 27/10/1372.

كساني كه سال ها پيش از سقوط شاه بريده و مبارزه مسلحانه را حتي از دهن شان هم كنار گذاشته بودند, غرق در انديشه ارتجاعي و استعماري جنسيت, خرده جريان. نشريه مجاهد, شماره 315, ص 17, 25/6/1372.

چيزي به نام هيئت اجرايي سازمان كارگران انقلابي « راه كارگر » چنين سازماني اصلاً وجود خارجي ندارد چه برسد به اينكه هيئت اجرايي داشته باشد. اين عنوان دهن پركن به تعدادي بريده عقب نشسته به خارج اطلاق مي شود, آنها در جبهه حكومت آخوندي هستند, محفل بريده موسوم به راه كارگر, شقه خارجي نشين دفتر سياسي سپاه پاسداران, آخوندهاي راه كارگر.
نشريه ايران زمين, شماره 54, 25/3/1374.

محفل ورشكسته و ارتجاعي, نعل خرمرده, سفله, تيغ جلادان را بر گردن زندانيان سياسي تيزتر مي كند, محفل متشتت, بريده از مقاومت در برابر رژيم منحط, بريده و واداده در برابر رژيم, گريز ابدي از صحنه مقاومت, پيگير خطوط آيت الله كيانوري, موضع گيري هاي سوپر ارتجاعي و مشمئز كننده, بيشتر از آخوندها غارتگر كمر به بدنام كردن مقدس كارگر بسته اند, ابله شارلاتان, وقاحت شگفت انگيز, خوش رقصي, نشخوار كردن خط ورشكسته استحاله, دريوزه, گرفتن پاچه مجاهدين, فحش نامه راه كارگر محفلي كه سال هاست صحنه مبارزه با رژيم آخوندي را به كلي رها كرده, داراي عملكرد ننگين, عقب نشيني پايان ناپذيرمحفل ارتجاعي راه كارگر, بريده از مبارزه انقلابي, مبلغ رژيم, آلت فعل رژيم ضدبشري, خيانتكار بزرگ و ننگين, خلق ما چنين خيانت بزرگي را هرگز نخواهد بخشيد, تشخيص اش از جناح هاي دروني مشگل است.
نشريه مجاهد, شماره 331, ص 20, 25/11/1372.

جماعت موسوم به راه كارگر, تسليم طلب, سازشكار با رژيم, پاسدار سياسي رژيم, متحد عيني رژيم, همدست رژيم.
نشريه ايران زمين, شماره 47, 7/2/1374.

محفل ارتجاعي, آلت دست چندم آخوندها.
نشريه مجاهد, شماره 527, ص 8, 29/9/1379.

محفل ارتجاعي, موسوم به راه كارگر.
نشريه مجاهد, شماره 544, 28/1/1380.

فداييان خلق اكثريت

رذالت پيشه, فرومايه, جريان منحط اكثريت, مثل گوسفند دنبال حزب توده راه افتاده, خائن, ضدميهن, مبلغ سازشكاري و تسليم طلبي مقابل رژيم, سر در آخور ارتجاع قرون وسطايي, سازشكار, تسليم طلب, خيانت پيشه, نان به نرخ روز خور, فرصت طلب, مأموريت اصلي اكثريت مقابله با جنبش ترقي خواه واقعي است, دار و دسته فرصت طلب و رياكار. نشريه مجاهد, شماره 300, ص 19, به قلم مهدي سامع, 3/3/1372.

فسادهاي ناشي از باندبازي و ديگر مفاسد مالي, اخلاقي, امنيتي و تشكيلاتي. وحدت عمل استراتژيك اكثريت با رژيم به تكامل قطعي رسيده, سر اصلي اين نمايش هاي رسوا « تلاش هاي اكثريت », به لانه هاي ترور و آدم كشي رژيم وصل است, شاخك هاي جمهوري خون….
نشريه مجاهد, شماره 331, ص 19, به قلم محمدرضا روحاني, 25/11/1372.

خيانتكاران اكثريتي, باند خيانتكار اكثريت.
نشريه مجاهد, شماره 296, ص 36, 6/2/1372.

گربه رقصاني, شكلك بازي درآوردن, حداقل شعور را براي ديگران قائل نيست, شلخته. نشريه مجاهد, شماره 330, ص 10, به قلم محمدرضا روحاني, 18/11/1372.

عقده هاي حقير آخوندي اكثريتي, هرزه نگار, خائن عقده اي, داراي يد طولاني در خيانت, خائن, تسليم شده, پديده تنفرانگيز, خيانتكار عقده اي, از نوع آخوند اكثريتي, زشتي و پلشتي خاص خود را دارد, منحط, حقير, ذات پرونوگراف, براي يك زندگي حقيرانه و خائنانه زير قباي آخوندها زنجير پاره مي كند, علماي حوزه علميه اكثريت.
نشريه مجاهد, شماره 320, ص 22, 8/9/1372.

جاسوسان اكثريتي, باند اكثريت, باند جاسوسان اكثريت.
نشريه مجاهد, شماره 544, 28/1/1380.

اتحاديه ميهني كردستان

دم جنباني مشمئزكننده براي رژيم, هم دهاني وقيحانه با آخوندهاي خونخوار, بلندگوي محلي رژيم آخوندي, لجن پراكن, دنائت, دم جنباندن مشمئزكننده, هم صدايي با آخوندهاي خونخوار, خوش خدمتي به رژيم, مزدوران استيجاري, رذل.
نشريه مجاهد, شماره 01, ص 27, 10/3/1372.

در مورد گروه ها و شخصيت هاي اپوزيسيون خارج از كشور كه به ازدواج مسعود رجوي با مريم قجر عضدانلو انتقاد كردند

ديدگاه كور و كبود, جبهه متحدان عيني رژيم پليد آخوندي, از آنها بلحاظ مبارزاتي و سياسي مرداري بيش باقي نمانده, لجن پراكن, روسياه, ذليل, خوار, بور, در گنداب و انديشه هاي منحط فرو رفته و در حضيض خودباختگي در فرنگ ذوب شدند.
نشريه مجاهد, شماره 315, ص 17, 15/6/1372.

در مورد گروه هاي اپوزيسيون منتقد به انقلاب ايدئولوژيك مجاهدين

هم زبان با آخوندهاي گند گاو چاله دهان, لجن پراكني, بور و خفيف, سرافكنده, ياوه, ذوب و لجن مال شده و در محاق فرو رفته.
نشريه مجاهد, شماره 317, ص 19, 9/6/1372.

كومله

جريان عشيرتي, مادون سرمايه داري, سران اين عشيره داراي عقده هاي حقارت هستند, لجن پراكن, همراستاي لجن پراكني آخوندها و هرزگي پادوهاي ساواك, عقب مانده, از پروسه اضمحلال خودش عبرت نگرفته, ياوه سرا, جريان عشيرتي و قرون وسطايي, اين گروه از مادون سرمايه داري جيغ بنفش سوسياليستي و كمونيستي مي كشد,‌رهبران كومله با چه فضيحتي رسماً بريدند, لغزخوان, داراي مواضع ننگين, دم جنباني براي آخوندها, بي پرنسيب عشيرتي كه نه بد و بيراه گفتنش و نه تعريف كردنش هيچ ارزش سياسي ندارد, سر مردم كردستان را مي برند.
نشريه مجاهد, شماره 317, ص 19, 29/6/1372.

نيروهاي چپ و دمكرات

منتظر خدمت رژيم ولايت فقيه, جاسوس اخراجي رژيم.
نشريه مجاهد, شماره 331, ص 19, به قلم محمدرضا روحاني, 25/11/1372.

اكثريت ( به هنگام انتصاب مريم قجرعضدانلو به رياست جمهوري ايران! )

باند منفور اكثريت, خائن اكثريتي, تفاله, افسار پاره كرده, هرزه درايي وقيح, نشخواركننده به خط و كلمه گند گاو چاله دهاني هاي آخوند خانه هاي فاسد رژيم, آلت فعل سياسي و اطلاعاتي رژيم, فرهنگ و ايدئولوژي پليد آخوندي تا مغز استخوان اين اراذل نفوذ كرده, لودگي اراذل اكثريتي, وحش و سركوب گر, منتهاي وقاحت در تبليغ خطوط ساواك آخوندي, دريدگي مشمئزكننده, لجن پراكن, زنجير پاره كرده.
نشريه مجاهد, شماره 319, ص 20, 1/9/1372.

در مورد مخالفين سازمان و منتقدين

جبهه مقاومت… خس و خاشاك ها و… را همراه كف هاي آلوده و عفن به كناره ساحل مي ريزد.
نشريه مجاهد, شماره 349, ص 10 و 13, 23/8/1373.

مخالفين سازمان ( گروه هاي ديگر )

اضداد مقاومت, آلت فعل روسياه رژيم, رژيم آنها را به… هريده, خوش خدمتي خائنانه براي آخوندها مي كنند, مجيزگوي رژيم.
نشريه ايران زمين, شماره 65, ص 4, 13/9/1374.

اتحاديه سراسري ايرانيان مقيم سوئد

دستگاه جاسوسي عليه پناهندگان و ايرانيان مقيم سوئد, اتحاديه كذايي, دار و دسته مزدور و وابسته به رژيم.
شماره 341, ص 6, 19/2/1373.

سازمان مشروطه خواهان خط مقدم

بازماندگان ساواك شاه, خدمتگزاران ساواك شيخ.
نشريه مجاهد, شماره 392, 19/3/1377.

رسانه ها

نشريه عصر امروز لس آنجلس

ننگين نامه, دم جنباني براي دستگاه سركوب و ترور آخوندي, رذل.
نشريه مجاهد, شماره 351, ص 18, 24/5/1373.

نشريه بامداد چاپ آمريكا

ننگين نامه, پس مانده ديكتاتوري سابق, دم جنباني براي دستگاه سركوب و ترور آخوندي, رذل.
نشريه مجاهد, شماره 351, ص 18, 24/5/1373.

راديو بي بي سي

پس مانده هاي شاه و شيخ در آيت الله بي بي سي پيوند مي خورد, راديو معلوم الحال, رذل, سانسورگر, تحريف گر, هم زبات با آخوندهاي گند گاو چاله دهان, آيت الله رسوا, دزد ناشي, سرچشمه ي سياسي و تاريخي شاه و شيخ, افسار پاره كرده, لجن پراكن. نشريه مجاهد, شماره 353, ص 11, 7/6/1372.

بي بي سي به اين حقيقت تصريح كرد كه هيچ چيز بيشتر از اعلام حمايت از مجاهدين مقامات ايران را خشمگين نمي كند.
نشريه ايران زمين, شماره 54, 25/3/1374.

آخوندها و دادن تنفس مصنوعي به آخوندها, روباه استحاله.
نشريه مجاهد, شماره360, ص 14 و 15, 25/7/1373

بلندگوي لجن پراكن, امداد رساني تبليغي براي آخوندها, استاد كهنه كار روزنامه هاي آخوندي, بي بي سي هيچ آدم باشرفي را پيدا نكرده تا حاضر شود نسبت به زنان مجاهد بي حرمتي روا دارد, آيت الله بي بي سي از طردشدگي و بايكوت خود توسط مجاهدين و مقاومت ايران مي سوزد, امداد رسان آخوندهاي خون آشام, جام جهان نماي رذالت, بلندگوي جلادان. نشريه ايران زمين, شماره 52, 11/3/1374.

رذيلت پيشه, در نهايت رذالت, آيت الله كهن استعماري, رذل و كينه توز, نشخواركننده حرف هاي رفسنجاني, آيت الله معلوم الحال, طالع بين و ياوه گو, مار زخم خورده, استاد سانسور و جعل و لاپوشاني, نشخواركننده دروغ ها و مجعولات, بوق بدنام استعماري.
نشريه مجاهد, شماره 306, ص 19, 14/4/1372.

بخش فارسي معلوم الحال.
نشريه مجاهد, شماره 301, ص 13, 10/3/1372.

هم درد و هم نوا با رژيم ضدبشري, خر مردرندي سخيف, يك پرس لجن و كثافت خالص از جعل و دروغ را با اشتهاي وافر مي بلعد, تيم آخوندهاي انگليسي تبار, نشخواركننده ي خزعبلات زنگ زده آخوندي, دريده, بلندگوي منفورترين ديكتاتوري معاصر, شغالان ارتجاعي و استعماري و جاسوس بچه ها, هيستري و افسار گسيخته آيت الله بي بي سي, بنگاه معلوم الحال, تا فرق سر در لجن آخوندها, در مسابقات رذالت از آخوندها هم جلو زده.
نشريه مجاهد, شماره 319, ص 21, 1/9/1372.

بخش فارسي راديو بي بي سي

تكرار كننده ترهاب آخوندي, آيت الله بي بي سي, مرجع تقليد آخوندها.
نشريه مجاهد, شماره 322, ص 17, 15/9/1372.

افراد مصاحبه شونده با راديو بي بي سي در مورد صلح ايران و عراق

ولگردان سياسي خارجه نشين, اجامر و اوباش.
نشريه مجاهد, شماره 360, ص 4, 25/7/1373.

نشريه كار اكثريت

باند خائن اكثريت, آخر خط دريوزگي, خائن, ذوب كامل در استبداد آخوندي.
نشريه مجاهد, شماره 441, 4/3/1378.

بخش فارسي راديو فرانسه در مورد پخش خبر تغيير مسئول اول در سازمان مجاهدين

با توسل به جعل و تحريف به آخوندهاي عقب مانده و جلاد خوش خدمتي كرده, ياوه هاي مسخره آخوند خاتمي را تكرار و از هيچ رسوايي و فضيحتي ابا نمي كنند, رنگ دلارهاي نفتي دهان دست اندركاران اين راديو را آب انداخته, مختصر پرنسيب ظاهري خبرنگاري را هم فراموش كرده اند.
نشريه ايران زمين, شماره 151, 17/6/1376.

راديو و گروه اتحاديه ميهني كردستان عراق

لجن پراكن, خوش رقصي مشمئزكننده و رذيلانه براي آخوندها, دم جنباندن براي ارباب ورشكسته مثل ساواك آخوندي براي امنيت ايران دل مي سوزاند, عليه مجاهدين نشخوار مي كند, مزدور استيجاري, دزد, غارتگر, تجاوزكار, مورد تنفر اغلب مردم كردستان عراق در مزدوري و دنائت.
نشريه مجاهد, شماره 304, 21/3/1372.

نشريه انترناسيوناليسم

عقب مانده سياسي, بچه آخوندهاي شبه ماركسيست.
نشريه ايران زمين, شماره 48, 14/2/1374.

نشريه انقلاب اسلامي

خروس نامه, كاذب.
نشريه مجاهد, شماره 341, ص 6, 19/2/1373.

نشريه صبح ايران ( آمريكا )

ننگين نامه, افسار گسيخته, لجن پراكن, ساواكي, فرومايه, مفلس, ظاهرفريب.
نشريه مجاهد, شماره 337, ص 9, 22/1/1373.

فدراسيون شوراي سراسري پناهندگان

دكان چند نبش, محملي براي گذراندن زندگي آرام و مرفه.
نشريه مجاهد, شماره 342, ص 6, 26/2/1373.

منبع؛ نگاه نو

AriaNews
AriaNewshttps://aria.ariairan.com/
اخبار اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی، علمی از سراسر جهان در Aria News | آریا نیوز
آخرین خبرها
اخبار مرتبط