مریم رجوی در آخرین سخنرانی اش از اینکه مردم ایران تحت تحریم بین المللی آسیب می بینند،خوشحال است.او و سرکرده فراری مجاهدین سال ها است که تحریم ها را بهانه ای مثبت برای سرنگونی حکومت ایران دانسته و از کشورهای غربی و آمریکا خواستار تشدید تحریم های بین المللی و تهاجم نظامی به ایران می باشند.آنها و گروهی از جنگ طلبان آمریکایی در کنار نتانیاهو، تنها کسانی هستند که از ایجاد رابطه عدالت جویانه و صلح آمیز بین مردم ایران و آمریکا به وحشت افتاده و در جستجوی مسیری برای “سوریایزه” کرده ایران هستند.
چند ماه پیش وقتی آقای روحانی با مشارکت بالایی از رای مردم به ریاست جمهوری ایران انتخاب شد، تقریبا اکثریت قریب به اتفاق کشورهای غربی ، این رخداد را تبریک گفته و از آقای روحانی به عنوان “رئیس جمهور منتخب مردم” یاد نمودند.مدت زمان زیادی نگذشته بود که اشتیاق کشورهای غربی به تعامل و گفتگو با ایران بر سر مسائل لاینحل گذشته،تیتر روزانه مطبوعات شد و تلاش های زیادی در این باره شکل گرفت.سخنرانی متفاوت آقای روحانی در مجمع عمومی ملل متحد،گفتگوی تلویزیونی آقای محمد جواد ظریف با تلویزیون ای بی سی،دیدار جان کری با آقای ظریف ،ملاقات رئیس جمهور فرانسه با آقای روحانی و بسیاری اقدامات دیگرکه راه گشای دوستی بین ملت ها و دور شدن از میدان جنگ و تهاجم نظامی را تداعی می نماید،دشمان واقعی مردم ایران را دلسرد نموده و آنها را وادار به واکنش های مغرضانه وشتاب آلود نمود.
از این میان باید به مواضع مشترک سران فرقه رجوی و نتانیاهو اشاره کرد.کسانی که جز به جنگ ، نابودی مردم ایران و “سوریایزه” کردن فکر نکرده و آشکارا خود را مدعی آزادی مردم ایران از نوع سوریه،لیبی و … می دانند.
مواضع آنها برای هزارمین بار نشان داد که آنها مخالف هر گونه تعامل سازنده بوده و دوستی بین ملت ها برای مردم ایران را نمی پسندند.آنها مخالف هر گونه رابطه صلح جویانه بین مردم ایران و آمریکا بوده و از اینکه روزی تابلو جنگ و تهاجم نظامی برچیده شود،به شدت نگران و ناراحت هستند.ظاهرا وجود رابطه از روی دوستی، عدالت و همکاری سازنده که می تواند چرخشی بسیار مثبت و دارای دستاوردهای سازنده برای مردم ایران باشد،برای آنها وحشت انگیز و یاس آور است.
مریم رجوی در آخرین سخنرانی اش از اینکه مردم ایران تحت تحریم بین المللی آسیب می بینند،خوشحال است.او و سرکرده فراری مجاهدین سال ها است که تحریم ها را بهانه ای مثبت برای سرنگونی حکومت ایران دانسته و از کشورهای غربی و آمریکا خواستار تشدید تحریم های بین المللی و تهاجم نظامی به ایران می باشند.آنها و گروهی از جنگ طلبان آمریکایی در کنار نتانیاهو، تنها کسانی هستند که از ایجاد رابطه عدالت جویانه و صلح آمیز بین مردم ایران و آمریکا به وحشت افتاده و در جستجوی مسیری برای “سوریایزه” کرده ایران هستند.
برای فهم سناریو جنگ طلبانه و شناخت عمق ذلتی که گروه رجوی برای مردم ایران می خواهد، باید مصاحبه اخیر تلویزیون بی بی سی با نتانیاهو را گوش کرد.گفتگویی عریان که به شناخت ماهیت و مواض مشترک گروه رجوی با نتانیاهو کمک نموده و نشان دهنده تنفر آنان از پیشرفت ایرانیان در صحنه بین المللی است.از طرفی بیش از گذشته می توان فهم نمود که “اوپوزیسیونی” با نام «مجاهدین و شورای ملی مقاومت»مزدور و دست نشانده چه گروه از جنگ طلبان ضد ایرانی بوده، و چه فاصله عمیق و بیکرانی بین مطالبات واقعی مردم و مواضع آنان در قبال ایران و ایرانی وجود دارد؟مواضعی که نشان دهنده عمق دشمنی با مردم بوده و رسوا کننده دشمنان واقعی مردم ایران می باشد!
نمونه ای از پاسخ ایرانی ها به این گونه دشمنی و هرزه درایی سیاسی نتانیاهو و گروه رجوی را می توان در واکنش اعتراضی جوانان ایرانی مشاهده نمود.«جنبش جین پوشان ایرانی» نمونه ای از اعتراض به یاوه گویی های نتانیاهو و مزدوران اسرائیلی اش همچون گروه رجوی است ؛”تعدادی از کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی اینترنتی به سخنان نتانیاهو در مصاحبه با بیبیسی فارسی که گفته بود: “اگر مردم ایران آزاد بودند شلوار جین میپوشیدند؛ به موسیقی غربی گوش میکردند و انتخاباتی آزاد داشتند” واکنش نشان دادند.
این کاربران ساعاتی پس از پخش این گفتگو عکسهایی از خود یا دوستانشان با شلوارهای جین در خیابانها و اماکن عمومی شهرهای مختلف ایران را بر روی شبکههای اجتماعی توییتر و فیسبوک منتشر کردند. آنها در کنار عکسهای منتشرشده به آقای نتانیاهو یادآوری کردند که نه تنها در ایران شلور جین میپوشند بلکه به هر موسیقی که بخواهند هم گوش میدهند...“
و این پاسخ بخش کوچکی از جامعه ایرانی به اپوزیسیون قلابی و دشمنان واقعی مردم ایران است که به روشنی می گوید،ما به دنبال صلح و دوستی با جامعه جهانی هستیم. مسائل و مشکلات ما به دشمنان مردم ایران ربطی ندارد!
آیا شرم آور نیست نخست وزیر جنگ طلب اسرائیل و یک گروه تروریست ضد ایرانی که سالیان زیادی است تحت عنوان “اپوزیسیون” به مزدوری سازمان های اطلاعاتی غرب از جمله اسرائیل مشغولند، برای مردم ایران وظیفه تعیین کرده و برای آنان نسخه سناریو “انقلاب” و “آزادی” می پیچند؟!
برای برقراری عدالت ،آزادی های اجتماعی، پیشرفت علمی و اقتصادی باید فعال بود و مبارزه نمود. اما آیا سوزش و درد امثال نتانیاهو و گروه رجوی، نشان دهنده عمق دشمنی آنان با مردم ایران نیست؟!
9 اکتبر 2013
امیر حسین پناهی
دشمنان مردم ایران چه می خواهند؟!
صحبت هایی از روی کینه و دشمنی نتانیاهو با مردم ایران
مصاحبه بی بی سی فارسی با نتانیاهو
آقای نخستوزیر، خیلی متشکرم که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید. ما نطق شما را به صورت زنده در بیبیسی فارسی پخش کردیم. میلیونها بیننده اظهارات شما را در مورد برنامه هستهای و حسن روحانی شنیدند. سخنان شما بحثهای زیادی را بین مخاطبان ما به راه انداخته.
سوالی که برای بینندههای ما مطرح است این است که چرا شما نمیخواهید به حسن روحانی این فرصت را بدهید که مناقشه اتمی را حل و فصل کند؟ مناقشهای که حل آن برای کشور شما هم خوب است.
اولا من علیه ایران حرفی نزدم. من برای مردم ایران احترام زیادی قائلم. برای سرزمین پارس هم همینطور.
من در سخنرانیم گفتم از قدیم الایام، از زمان کورش بزرگ که برای یهودیان شخصیتی افسانهای است، دوستی بین ما وجود داشته. کورش این امکان را به تبعیدیان یهودی داد که از بابِل به سرزمین اسرائیل برگردند و عبادتگاه ما در بیت المقدس را دوباره بسازند.
من به توجه ایرانیان به دلبستگی ما یهودیان، به سرزمین آبا و اجدادیمان اشاره کردم. این ماجرا مربوط به ۲۵۰۰ سال پیش است. ما ۱۳۰۰ سال قبل از آن نیز آنجا حضور داشتیم یعنی مجموعا ۴۰۰۰ سال است آنجا زندگی میکنیم.
ما و شما، دو ملت باستانی هستیم. دوستی عمیق ما به دوران معاصر نیز میرسد. روابط ایران و اسرائیل بسیار وسیع بود و حوزههایی مثل تجارت، پزشکی و جهانگردی را در بر میگرفت.
روابط بسیار گستردهای بود. بعد به ناگاه با حکومت آیتالله خمینی این دوستی تمام شد و ایران به عقب بازگردانده شد.
این رژیم، رابطه ایران و اسرائیل را از بین برد و در صدد نابودی ما بر آمد.
حالا هم من، از نزدیکی رابطه بین دو کشور، چنانچه صادقانه باشد استقبال میکنم: تلاشی صادقانه برای متوقف کردن برنامههای هسته ای ایران، نه تلاشی دروغین. نه “حرف پوچ”. ما “ساده لوح” نیستیم.
ما از هر چه واقعی و صادقانه باشد استقبال میکنیم. اما من کتاب روحانی یا بخشهایی از آن را خوندم. این مطالب به فارسی بودند. آنها را دادم ترجمه کردند و خواندم.
روحانی در این مطالب نوشته بود: “ما با اروپاییها راجع به راکتور اصفهان صحبت کردیم و در حالی که مذاکرات ادامه داشت ما ساخت راکتور را تکمیل کردیم”. که بخشی از برنامه ایران برای ساخت سلاح هسته ای بود. اگر الان هم برنامه همین است و همین هم به گوش من میرسد، ما آن را رد میکنیم.
این صحبتها مربوط به گذشته است. حدود ۳ هفته پیش در اسرائیل بودم. با کارشناسها دیدار داشتم. از جمله با رییس پیشین موساد که شما خوب میشناسیدش. بحث او این است که شاید بد نباشد به حسن روحانی فرصتی داده شود. اوباما و رهبران اروپایی هم همین نظر را دارند. به نظر میآید شما تنها کسی هستید که، به گفته منتقدان، درباره آقای روحانی پیشداوری میکنید. در حالی که خیلی از کارشناسان معتقدند از طرف مردم ایران این کار به آقای روحانی محول شده که مناقشه اتمی را حل و فصل کند.
نه متاسفانه. در ایران اختیار دست مردم نیست. دست خامنهای، رهبر ایران است. اگر مردم ایران واقعا اختیاری داشتند، روحانی را به ریاست جمهوری انتخاب نمیکردند.
شما ۷۰۰ کاندیدا داشتید. آنها ۷۰۰ کاندیدا را رد صلاحیت کردند و فقط یک درصد از آن تعداد را باقی گذاشتند که رقابت کنند.
این اسمش دموکراسی نیست. من فکر میکنم اگر مردم ایران آزاد بودند، شلوار جین می پوشیدند، به موسیقی غربی گوش میدادند و انتخاباتی آزاد می داشتند.
آنها آزاد میبودند هر کسی را که میخواهند انتخاب کنند و این بهای سنگین اقتصادی را به خاطر تحریمها، نمی پرداختند. آن هم به خاطر برنامهای که رژیم آنها ادعا میکند به دنبالش نیست.
آنها میگویند ما دنبال سلاح هستهای نیستیم. بسیار خب، اگر اینچنین است برنامههای تولید سلاح هستهای خود را کنار بگذارید. آن را کاملا نابود کنید. بازی هم در نیاورید. کاملا کنارش بگذارید.
اما از مجموعه آنچه دارم میبینم، این نتیجه را میگیرم که آنچه دارد اتفاق میافتد، یک بازی است. روحانی نماینده مردم ایران نیست. او نماینده ارادهای برای تغییر است اما این اراده در یک انتخابات آزاد ابراز نشد.
من فکر نمیکنم روحانی اختیار آن را داشته باشد که تصمیماتی را که خامنهای میگیرد، تغییر دهد. خامنهای به دنبال سلاح هستهای برای ایران است.
+شما این صحبتها را در نطقتان هم مطرح کردید. نظراتتان برای همه روشن است. بعد از نطق شما در مجمع عمومی سازمان ملل جواد ظریف وزیر خارجه ایران شما را یک فرد دروغگو و منزویترین رهبر دنیا توصیف کرد. چه پاسخ مشخصی به این اظهارات دارید؟
خوب است بدانید حدود ۴۰ سفیر، بعد از آن سخنرانی نزد من آمدند تا با من دست بدهند. آنها معمولا برای کسی کف نمیزنند و کسی را تشویق نمیکنند، اما آمدند و با من دست دادند و گفتند تو از طرف همه ما، حقیقت را گفتی.
در حال حاضر، در دنیای عرب به غیر از اسد کسی را پیدا نمی کنید که موافق صحبتهای من نباشد. شاید یک کشور عرب باشد، ولی آن را هم من مطمئن نیستم. همه متفق القول هستند.
در اروپا مردم موافق من هستند و موضوع را درک میکنند. مردم خواهان راه حلی دیپلماتیک برای برای پایان دادن به تلاش ایران در جهت دستیابی به سلاح هستهای هستند. من هم طرفدار همینم. اما میخواهم راه حل، راه حلی واقعی باشد نه راه حلی دروغین.
+از نظر شما راه حل حقیقی چیست؟
برچیدن کامل توانایی ایران برای ساخت سلاح هستهای. اگر آنها به دنبال انرژی صلحآمیز هستند احتیاجی به غنیسازی ندارند.
غنیسازی تنها زمانی ضروری است که شما بخواهید سلاح هستهای بسازید. ۱۷ کشور هستند که برنامههای هستهای صلحآمیز دارند: کشورهای بزرگی مثل کانادا، مکزیک، اسپانیا، سوئد، سوئیس و اندونزی.
همه آنها انرژی هسته ای دارند. اما هیچ کدامشان راکتورهای آب سنگین ندارند. هیچکدامشان سانتریفیوژ برای غنی سازی ندارند.
پس تنها دلیلی که ایران اصرار دارد – ایران نه، خامنهای – که فن آوری غنی سازی داشته باشد، این است که او سلاح هستهای میخواهد.
سلاح هستهای تنها دلیلی است که او در اراک، مشغول ساختن یک راکتور پلوتونیوم آب سنگین است. این تنها دلیلی است که او در حال ساخت موشکهای بالستیک قاره پیما است که تنها کاربردش حمل مواد هستهای است. این تنها دلیلی است که او در حال ساخت تاسیسات زیر زمینی عظیم برای ساخت سانتریفیوژها است.
اگر ایران تمام این زیر ساختها را کنار بگذارد میتواند یک برنامه صلحآمیز هستهای و بدون قابلیت تولید سلاح هستهای داشته باشد.
آنها به غنی سازی احتیاج ندارند. من تاکید میکنم باید کاملا این برنامهها را کنار بگذارند نه بخشی از آن را. دقیقا مثل سوریه.
در سوریه کسی به اسد نگفت خب شما بخشی از برنامههای ساخت سلاح شیمایی را کنار بگذارید.
کسی به اسد نگفت تو تنها ۲۰درصد سلاحهای شیماییات را از بین ببر. نه. باید کل برنامههای ساخت سلاح شیمایی سوریه کنار گذاشته شود.
چنانچه توانایی ایران برای ساخت سلاح هستهای کاملا کنار گذاشته شود، آنگاه میتوان تحریمها را لغو کرد.
+شما میگویید نباید هیچ غنیسازیای در ایران انجام بگیرد و ما میدانیم که حتی آمریکا هم چنین حرفی را نمیزند. واقعا فکر میکنید خواستههای شما جدی گرفته خواهد شد؟
فراموش نکنید این قطعنامه شورای امنیت است. راه حلِ شخص من نیست. این راه حلی است که شورای امنیت عنوان کرده.
به هر حال، حرف حساب است. من در طول عمرم که الان به ۶۴ سال میرسد یاد گرفتم که حقیقت را بگویم.
حقیقت یک برهنگی خاصی دارد. در عین حال یک سادگی خاصی هم دارد. اگر ایران به سلاح هستهای نیازی ندارد چرا دنبال غنی سازی است؟ چرا دنبال نیروگاه آب سنگین است؟ چرا دنبال ساخت تاسیسات زیرزمینی است؟
جوابش این است که خامنهای و نه ایران، دنبال ساخت سلاح هستهای است.
خامنهای برای این هدف، مردم ایران را متحمل فشارهای فراوانی کرده است که در نتیجه، تحریمها اِعمال شده.
بگذارید چیزی به شما بگویم: اگر این حکومت دستش به سلاح هستهای برسد مثل حکومت کره شمالی، ابدی خواهد شد و به سرکوب مردم ایران ادامه خواهد داد: مردمی که مستحق بیشتر از اینها هستند.
مردم ایران حقشان بیشتر از اینهاست. آنها مردم بزرگی هستند و تمدن بزرگی دارند.
+اما شما میدانید یک عده چه میگویند، میگویند اسرائیل که خودش بمب اتمی دارد و به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای هم نپیوسته نمیتواند بیاید و در مورد سلاحهای هستهای ایران را موعظه کند. پاسخ شما چیست؟
خب میدانید اسرائیل هیچ کشوری را تهدید به نابودی نکرده، حتی ایران را. هیچ کشوری را. ایران – این رژیم – هر روز حرف از نابود کردن ما میزند.
در ارتباط با انپیتی مشکل خاورمیانه کشورهایی نیستند که آن را امضا نکردهاند. مشکل کشورهایی هستند که انپیتی را امضا کردند، مثل سوریه، عراق زمان صدام حسین و ایران…
کشورهایی که انپیتی را امضا کردهاند ولی آن را زیر پا گذاشتهاند و در حال ساخت، یا تلاش برای ساخت سلاح هستهای بودهاند و رسما گفتهاند هدفشان نابودی یک کشور عضو سازمان ملل است.
اسرائیل این کار را نکرده. این کارِ آن کشورها و در راس آنها ایران است.
+شما در نطق سال گذشتهتان در سازمان ملل خط قرمز معروف را ترسیم کردید. خیلیها در اسرائیل معتقدند که این خط قرمز الان دیگر محو شده است. آیا این خط قرمز برای شما هنوز به قوت خود باقی است؟ چرا ایران از این خط قرمز عبور نکرد؟
ایران از آن خط قرمز عبور نکرد.
اممم … شاید حرف ما را جدی گرفتند وقتی گفتیم این کار برایشان عواقب دارد. آنها از خط قرمز عبور نکردند و این یک واقعیت است.
+میشود توضیح بدهید این خط قرمز عملا چه معنایی دارد؟
خط قرمز تعریفی است که ما از درصد خطرناکی غنی سازی اورانیوم میکنیم. منظور ۲۰درصد غنی سازی است که برای ساخت بمب هستهای کفایت می کند.
باید اورانیوم ۲۰درصد غنی شده، ۲۵۰ کیلوگرم باشد. ایران هنوز از این خط عبور نکرده. در حال حاضر حدود ۱۸۵ کیلوگرم اورانیوم ۲۰ درصدی در اختیار دارد.
اما در عین حال که از این خط عبور نکرده، اورانیوم خود را با غلظتهای کمتری غنی کرده و دستگاههایی ساخته که بتواند این اورانیوم را سریعا با درصد بیشتری، که لازمه ساختن سلاح هستهای است، غنی کند.
+ترسیم آن خط قرمز اشتباه نبود؟
نه، کشیدن خط قرمز اشتباه نبود. کار درستی بود. این مهم است که توضیح داده شود منظور از کنار گذاشتن برنامههای هستهای چیست.
آنچه من میخواهم به مردم ایران که حرفهایم را گوش میدهند بگویم این است: من فارسیم خوب نیست اما معلوماتم از تاریخ ایران بدک نیست.
من برای تمدن ایران ارزش زیادی قائلم. تمدنهای ایران و یهود برای مدتهای زیادی دوشادوش هم رشد کردند.
من دوستان خیلی نزدیکی دارم که مثل خانوادهام هستند و یهودی ایرانی تبارند.
من از عظمت ایران باستان آگاهم. ایران میتواند دوباره عظمت خود را پیدا کند. این کار را زمانی میتواند انجام دهد که خود را از قید این رژیم خودکامه قرون وسطایی رها کند.
رژیمی که اجازه نمیدهد شما کاری را که در زندگی میخواهید، انجام دهید، لباسی را که میخواهید بپوشید، به آنچه که میخواهید فکر کنید و حرفی را که میخواهید بزنید.
وقتی بساط این خودکامگی برچیده شود، مردم ایران میتوانند عظمت گذشته خود را بازیابند. من میدانم وقتی مردم راهی برای باز پس گرفتن آزادی خود پیدا کنند ما دوباره دوستیمان را از سر خواهیم گرفت.
من این را میدانم و فکر میکنم این اتفاق در زمان حیات من خواهد افتاد.
+ایران اسرائیل را به ترور افراد مرتبط با برنامه هستهایش مرتبط دانسته. آیا اسرائیل در ترور این افراد دست داشته؟
هر وقت اتفاقی میافتد، هر وقت اتفاقی در ایران میافتد این اسرائیل است که متهم میشود. این حرفها یاوه است. هر بار اتفاقی میافتد اسرائیل متهم میشود. اما معنیاش این نیست که این اتهامات حقیقت دارند.
+شما اگر آقای روحانی را در سازمان ملل میدیدید به او چه میگفتید؟
برنامه خود را متوقف کنید. کنارش بگذارید. با ما بازی نکنید. ما آدمهای ساده لوحی نیستیم. ما با هوشیم.
من فکر میکنم اکثریت مردم میخواهند راه حل این مساله، صلح آمیز باشد اما کسی نمیتواند ما را گول بزند. ما باهوشیم.
این برای مردم ایران مهم است که راه حل صلح آمیز باشد زیرا اگر رژیم خامنهای دستش به بمب اتم برسد این یعنی پایان آرزوی مردم برای آزادی در ایران. این یعنی پایان آرزوها برای آزادی. حکایت کره شمالی است.
وقتی رژیم دستش به سلاح هستهای برسد آن موقع باید چه کار کرد؟ این رژیم دیگر ماندنی خواهد شد و شما تا ابد باید در این تاریکی زندگی کنید.
شما همین الان در تاریکی زندگی میکنید. جایی که مردم باید به عواقب حرفی که میزنند فکر کنند، جایی که مردم به زندان انداخته میشوند، جایی که ناپدید میشوند، جایی که در میادین عمومی به دار آویخته میشوند.
این اتفاقها همین الان در ایران رخ میدهند. ما این را میدانیم.
خامنهای – یا بهتر بگویم روحانی – این جا در نیویورک توییت میکند و اگر بتوانم از او میپرسم “کی اجازه میدهی مردم ایران توییت کنند؟”. “کی اجازه میدهی از فیسبوک استفاده کنند؟” “کی جلوی پارازیتاندازی روی این برنامه را میگیری؟”
این برنامه. این شبکه. چرا رویش پارازیت میاندازی؟ اگر ادعای دموکرات بودن داری بگذار مردم دموکراسی داشته باشند، بگذار انتخابشان را بکنند.
اگر به مردم ایران آزادی انتخاب داده شود من اطمینان دارم مردم ایران عقلانیت، صلح و ثبات را انتخاب خواهند کرد.
من میدانم که که دوستی بین مردمان ما برقرار خواهد شد. من یک جورهایی دانشجوی تاریخ ایران هستم و میدانم یک تمدن بزرگ یعنی چه.
این تمدنی است که مردم شایسته آن هستند. روحانیون مردم ایران را به دورانی تاریک پرتاب میکنند. رفتار آنها با زنان، با اقلیتها، سرکوبی مسیحیان، حرفهایی که راجع به همجنسگرایان میزنند… مردم ایران مستحق هیچکدام اینها نیستند.
+خیلی از کارشناسان معتقدند کاری که آمریکاییها میتوانند در رابطه با برنامه اتمی ایران برای شما انجام بدهند با انتظاراتی که از شما در رابطه با مساله فلسطینیها دارند مرتبط است. آیا بین روند مذاکرات صلح و چیزی که آمریکاییها در مورد ایران قادرند برای اسرائیل انجام دهند ارتباطی وجود دارد؟
البته.
ببینید. ما برای منافع خودمان هم که شده در صدد صلح با فلسطینیان هستیم چرا که میخواهیم به منازعه با همسایگان فلسطینیمان پایان دهیم.
ما میخواهیم این کار را به شکلی مسئولانه انجام دهیم. نمیخواهیم قرارداد صلحی امضا کنیم که روز بعدش زیر پا گذاشته شود.
برای همین باید دو طرف چیزهایی را درباره دیگری به رسمیت بشناسند. ما کشور فلسطینی را به رسمیت میشناسیم و البته آنها کشور یهودی اسرائیل را.
ناسلامتی ما ۴۰۰۰ سال است از زمان حضرت ابراهیم آنجا زندگی کردهایم. از زمان کورش آنجا بودیم و خواهیم بود پس آنها باید این را بپذیرند.
ما هم میدانیم که در این خاورمیانه بی ثبات نیازمند بستن قراردادهای امنیتی محکمی با دیگران هستیم که مستقلا آنها را پیگیری میکنیم. ما از آمریکا نخواستیم که هیچ کاری درباره ایران انجام دهند.
برای اینکه مساله ایران نیست. مساله، تسلط رژیمی بر ایران است که اهداف خصمانه دارد و نسبت به مردم خودش بیرحمی میکند. مردم خودش! ما از یاد نمیبریم.
من خودم جان دادن ندا آقاسلطان را روی پیاده رو دیدم. دیدم چگونه در خون خود غلطید. من آرزوی مردم ایران برای آزادی را دیدم. آروزی داشتن یک زندگی واقعی. آنچه ما به آمریکاییها و به همگان میگوییم این است که تا وقتی این رژیم عوض نشده، و نشان ندادهاند که هدفهای صلح آمیز دارند و فقط دنبال روابط عمومی بهتر نیستند، به فشارهای خود ادامه دهید و شما را به خدا نگذارید دستشان به سلاح هسته ای برسد.
این فقط برای ما نیست. برای آمریکاییها، اروپایی ها و عربها هم هست. اما میخواهم یک نام دیگر هم به این فهرست اضافه کنم: شما مردم ایران. شما پارسیان. نگذارید این حکومت دستش به سلاح هستهای برسد زیرا اگر مجهز به سلاح هستهای شود هرگز از شرش خلاص نخواهید شد.