دستگاه تبلیغی مریم ومسعود رجوی هنوز خواست خط استعماری “باز گشت به اشرف “را نه به شکل قبل بصورت قوی ولی هنوز در خواسته هایش مطرح میکند.
مشخصا “بازگشت به اشرف”برای رجوی با بارقه ای از امیدهای متفاوت همراه است که هم حفظ ظرف تشکیلاتی بطور سمبولیک باشد هم بتواند برای استراتژی تغاری خود یعنی اگرهایی که سبز نمیشوند یعنی تغییر در سوریه ، تغییر در عراق و بعد هم تغییر در ایران با “حمایت جامعه جهانی “بخوان جنگ های امپریالیستی وتحریم در سناریوی رژِیم چنج در ی به تخته بخورد و دریچه ای برای رجوی باز شود . البته این پیر وپاتالهایی که به عنوان “رزمنده ” جمع وجور کرده است تقریبا به سن از کارافتادگی و مرگ نزدیک میشوند وهرروز یکی از آنها به کام مرگ کشانده میشوند . ولی رجوی بهر روی ماندن در عراق را حتی در استراتزی غیر مشخص وفقط ماندن در عراق تا مردن را به هرگونه فروپاشی کامل دستگاه خفقان تشکیلاتی خود ترجیح میدهد زیرا که در عراق باز یک دستگاهی دارد که تبلیغش را بکند وبرای خود نان تبلیغاتی درست کند و آنرا “ایستادگان اشرف “بنامد و هم از فروپاشی جلوگیری کندکه با خارج شدن این افراد از چنگال تشکیلاتی وی دیگر عواقب آنرا نمیتواند در فرنگ جمع کند و به یک موج تبلیغاتی علیه وی تبدیل میشود که نشانه های ان را در فروپاشی شورای کذایی اش میتوان دید که رفقای سی ساله اش او را ترک کردند. در سطح سمپات و هوادار هزاران تناققض ذهنی بوجود آمده است و شکاف از بالا تا پاپین سراسر تشکیلات رجوی ارتجاعی و عقب افتاده رجوی را در نوردیده است .
رجوی درمقابل انتقال بیش از صد نفر از افراد تشکیلاتش از لیبرتی به آلبانی وا نتقال بخشی از آنها به آلمان کاملا سکوت کرده اند و کلمه ای به زبان نمیاورند . همین سکوت رجوی نشان از این دارد که نمیتواند بپذیرد که دوران عراق برایش به پایان رسید است و دادگاه عراق هم حکم تخلیه کامل و خروج هشتاد نفر باقیمانده در”اشرف ” را به بهانه فروش اموال را داده است .
رجوی میخواهد بر اساس استراتژی تغاری تا میتواند این پروسه را کش دهد بدو دلیل باج خواهی بیشتر وهمچنین همان سیاست دری به تخته بخورد وتحولی بشود که او هم بتواند همچنان د رعرا ق بماند.
ولی وقایع دهساله اخیر و همچنین حسابهایی که رجوی عموما برای خود کرده است طی تقریبا سی سالی که خواسته است قدرت را درا یران از آن خود کند همیشه همراه با حبابهای خیالی بوده است که در عمل از بین رفته اند و این خیالات رجوی هرچه که باشد در سطح منطقه و ماندن در عراق هم نشانی از همین حبابی بودن ادامه خیالات رجوی را دارد . عموما رهبرانی که دچار دیوانگی و پارانویا هستند از دیدن واقعیا ت جاری عاجز میباشند چه رسد که دارای تفکرات سکت مابانه وکیش شخصیت فردی وسازمانی هم باشند! دیگر کور کور سیاسی میشوند ورجوی نمونه بار ز این نوع رهبران است که در تاریخ کم نبوده اند شکست خورده وناامید و تنیده درخود !
منبع؛فراخوان مستقل برای خروج انسانی ساکنین لیبرتی از عراق