13.4 C
Paris
Friday, March 29, 2024

چماق به دستان ولایت رجوی

ashraf-pmoi

چماق به دستان ولایت 

بعد از حملهء نیروهای ائتلاف به عراق و سقوط صدام حسین و خلع سلاح سازمان توسط آمریکا ، فضای عجیبی در مناسبات سازمان به وجود آمد که تا آن زمان بی سابقه بود و یا حداقل من ندیده بودم . اکثر اعضا از عضو قدیم تا جدید ، از فرمانده تا تحت مسئول ، متناقض و به اصطلاح مسئله دار شده بودند. این موضوع را می شد در چهرهء تک تک آنها مشاهده کرد . فاکت های عملیات جاری تا مدت ها حول همین موضوع می چرخید . هیچکس چشم اندازی نمی دید :  حالا که سلاح ها را داده ایم و تک به تک متعهد شده ایم که سلاح به دست نمی گیریم و مبارزهء مسلحانه را محکوم کرده ایم ، قرار است چگونه رژیم را سرنگون کنیم ؟ چرا بر خلاف وعدهء رجوی به سمت ایران نرفتیم ؟ آیا با تحویل سلاح که حکم ناموس ما را داشت نباید در استراتژی و شعارهای قبلی تجدید نظر شود ؟ چرا هیچکس استراتژی و نقشهء مسیر جدید تدوین نمی کند ؟ این سوالات و ده ها سوال دیگر مناسبات سازمان را با مشکل جدی مواجه کرده بود . افراد فوج فوج جدا می شدند و به کمپ “تیف” می رفتند . بعضی ها هم به خروجی سازمان می رفتند به این امید که سازمان مسائلشان را حل کند و از آنجا به خارج از عراق منتقل شوند . البته سازمان آنها را هم فریب داده بود . احمد رضا فیروزیان ، پسر مهدی فیروزیان که از اعضای اولیهء مجاهدین و زندانی سیاسی زمان شاه بود ، پس از چند سال ماندن در خروجی سازمان ، عاقبت به تیف آمد . او دچار اختلال حافظه و فراموشی شده بود . مسئولین سازمان در این دوره این ایده را به اعضا منتقل می کردند که گویا آمریکایی ها در نهایت برای مواجهه با دخالت های رژیم در عراق ، سلاح های سازمان را پس می دهند . آنها می گفتند ما سلاح های کهنه را دادیم و در عوض سلاح های مدرن تحویل می گیریم . چیزی که خودشان هم می دانستند غیر ممکن است اما برای فریب اعضا به آن متوسل می شدند .

یک روز همه را به سالن اجتماعات برای شرکت در نشست مژگان پارسایی بردند . حال و هوای نشست به گونه ای بود که احساس می شد یک خبر مهم و خوشحال کننده قرار است داده شود . مژگان پارسایی ، سردار سرداران ، خبر مهم و تاریخ ساز را اعلام کرد : گرفتن سلاح سرد ، گامی در جهت باز پس گیری سلاح گرم !

باور کردنی نبود . آنها از آمریکاییها مجوز حمل چماق و باتوم در داخل اشرف را گرفته بودند و حالا برای آن جشن گرفته بودند ! باور کردنی نبود . باتوم برای سرکوب  شورشهای داخلی به کار می رود . آنها احتمالا با باتوم به رژیم که نمی خواستند حمله کنند ! گوهران بی بدیل هم به رقص و پایکوبی پرداختند . آنها جشن گرفته بودند و خوشحال بودند از اینکه می توانند از این پس  در خیابان های اشرف “گشت ارشاد اسلامی” به راه بیندازند !عباس داوری هم طبق معمول پشت تریبون رفت و در وصف مقام معظم رهبری که هوش و ذکاوتش همیشه سازمان را از تنگنا های تاریخی ، محکم تر و آب دیده تر بیرون آورده است ، نطق غرایی سر داد . او هم گرفتن سلاح سرد را گامی در جهت باز پس گیری سلاح گرم دانست !

آیا واقعا این همان کسی است که با بنیان گذاران سازمان حشر و نشر داشته و هم بند بوده است ؟ آیا واقعا اینها همان کسانی هستند که زمانی بیشترین هوادارانشان از میان قشر دانشجو و روشنفکر بوده است ؟ آیا واقعا مردم ایران “گشت های ارشاد اسلامی” را از خیابان ها بر می چینند تا “گشت های ارشاد دموکراتیک اسلامی” را جایگزینش کنند؟

“چماقداران” ولایت و پاسداران رجوی اگر چه نتوانستند که همان چماق را هم حفظ کنند و در نهایت آن را هم مانند “ناموس مجاهد خلق” که سلاح های گرم بود رها کردند و به لیبرتی رفتند ، اما چماق داران مجازی انصافا دینشان را به انقلاب پاک مریم ادا کرده اند . آنها همان فرهنگ چماق داری را در مطالبشان به نمایش می گذارند . به جای پاسخ به سوالات ، سعی می کنند فضا را آلوده کنند یا سوال کننده را بترسانند . غافل از اینکه این سوالات در عالم واقعیت وجود دارند و از جانب هر کسی که مطرح شده باشند ، باید پاسخ بگیرند . استبداد معمولا عقل انسان را زایل می کند . وگرنه مقام معظم رهبری باید بداند که سوال را نمی شود با شارلاتان بازی دور زد . کدام مستبد توانسته با این روشها به جایی برسد که او دومی باشد ؟

ع ریحانی

منبع:پژواک ایران

 

 

AriaNews
AriaNewshttps://aria.ariairan.com/
اخبار اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی، علمی از سراسر جهان در Aria News | آریا نیوز
آخرین خبرها
اخبار مرتبط