15.6 C
Paris
Friday, March 29, 2024

قربانیان شکست استراتژی رجوی

lib1450330

آیا رجوی می خواهد همه اعضای سازمان مجاهدین را قربانی سردرگمی و شکست استراتژیک خود در عراق بنماید؟

از مدت ها پیش تاکید داشتم مجاهدین با خلع سلاح شدن در سال 2003 و مدتی پیش با از دست دادن  پادگان اشرف و انتقال به کمپ لیبرتی، کیفا به فروپاشی نهایی نزدیک تر شده اند.بعد از سقوط صدام حسین آنها در مسیری قرار گرفته اند که خارج از اراده حاکم قبلی بوده و در شرایط جدید الزامی جز تن دادن به نقشه بین المللی ندارند.این مسئله از تبعات دوران جدید در عراق بوده و رایحه ناخوش این بدبختی، پیش از وقوع حادثه به مشام مجاهدین رسیده بود.

اما چرا رجوی نتوانست یا فرصت نکرد راه حل مناسبی برای برون رفت از بن بستی که امروز شاهد آن هستیم،بیابد؟آیا رجوی راه حل بهتری برای مقابله با چالش های امروزه مجاهدین در عراق داشت؟و پاسخ اینکه اگر داشت، چرا نخواست یا نتوانست سازمان خود را از مرگ حتمی نجات دهد؟

اگرنگاهی به دوران خوشی مجاهدین در عراق بیاندازیم،همه چیز یکطرفه و یک وجهی است.آن روز ها؛مجاهدین با کسانی پیوند اخوت بستند که در حال جنگ و تجاوز به آب و خاک ایران بودند.صدام حسین با تمام قوا از آنان حمایت کرد و در داخل عراق نیز مخالفتی وجود نداشت.اگر هم داشت سرکوب شد.اما پس از سرنگونی صدام حسین،شرایط دگرگون گردید.از بازماندگان صدام تا القاعده،از آمریکا تا دیگر کشورها،در کنار جناح بندی های درونی قدرت،هر کدام گوشه ای از مواضع ساختار سرنوشت را به دست گرفته و پشت آن سنگر گرفتند.اما مجاهدین در کشور بیگانه چکار کردند؟

همانگونه که شاهد بودیم،با تحولات رو به گسترش و پیش رونده،دنیای بسته مجاهدین در پادگان اشرف محدود و محدودتر شد.از طرفی گردنکشی رجوی به حکومت عراق و حمایت از سنی گرایی و جنگ با شیعه ،آنان را وارد معرکه های دیگر نمود.طوریکه مشکلاتی بیش از قبل بر سرشان فرو ریخت و با این همه برای ماندن در پادگان اشرف پافشاری نمودند.

این سیاست مجاهدین و استراتژی آنان پس از سقوط صدام در ده سال گذشته بود که مملو از شکست،ندانم کاری ، سردرگمی ،بی آیندگی و در نهایت تسلیم شدن به فروپاشی است.رجوی در پیام 5 دی 1391 گفته بود؛”امروز مسئله مجاهدین تداوم انقلاب ایدئولوژیک است.برای ما ایدئولوژی مهم تر از سازمان است”.این اعتراف نشان می دهد که رجوی فروپاشی تشکیلات مجاهدین در عراق را تایید نموده و در انتظار آن می باشد!

ده سال گذشته فرصت و زمان زیادی برای دگرگونی و تحول در درون مجاهدین وجود داشت.اما هیچ چیز در درونمایه فکری رهبری مجاهدین تغییر نکرد.بالعکس پافشاری برای ماندن در عراق و پادگان اشرف که نمی توان نام مبارزه برآن گذارد،فرقه رجوی را بیشتر در بحران فرو برد.

سه سال پیش ،تقاضا کردند که اگر حکومت ایران مینیمم های آزادی را برایشان قائل شوند،حاضرند به ایران بروند!مدتی بعد پشیمان شده و گفتند با پول خودشان در مرز اردن  پایگاه بسازند و همانجا بمانند.چندی بعد با نماینده سازمان ملل پای امضای قرارداد رفته و خواستار پناهندگی به کشورهای دیگر شدند.مدتی بعد گفتند که کمپ لیبرتی را بعنوان کمپ پناهندگی بشناسند و همانجا بمانند.بعد از آن هنگامیکه توسط نمایندگان سازمان ملل مصاحبه شدند،گفتند نمی خواهیم به کشور دیگری برویم و دوست داریم در عراق بمانیم.از چند ماه پیش نیز همه عوامل خود را بسیج کردند تا به جامعه جهانی بقبولانند که لیبرتی فاضلاب خوب ندارد و می خواهیم به پادگان اشرف برگردیم.

اینها نمونه هایی از تقاضاها و خواسته های ضد و نقیض است که نشان می دهد رهبری مجاهدین در قبال تحولات درون عراق و فشار روزافزون نارضایتی تشکیلاتی،بسیار سردرگم و پریشانحال بوده و مدام از شاخه ای به شاخه دیگر پریده، بدون اینکه بتواند راه حل معقولی برای برون رفت از بحران بیابد.

مجاهدین طی چند سال گذشته بجای بهانه جویی و چوب لای چرخ گذاردن طرح های سازمان ملل،همکاری با نهادهای بین المللی را باید میسر می کردند که نکردند.تا آنجا که توانستند آب را گل آلود نمودند، اما خود نیز بهره ای نبردند.اکنون که تعدادی از اعضای مجاهدین در کمپ لیبرتی کشته شده و قربانی مطامع رهبری فرقه گردیده اند،بهانه رجوی تداوم راه بازگشت به پادگان اشرف و امنیت برای آنان می باشد.وقتی سربازان آمریکایی ، نیروهای دولتی و مهم تر از همه مردم عراق،امنیت ندارند،چگونه آنها به دنبال امنیت مطلوب در عراق می گردند؟آیا رجوی می خواهد همه اعضای سازمان مجاهدین را قربانی سردرگمی و شکست استراتژیک خود در عراق بنماید؟

16 فوریه 2013

امیر حسین پناهی

AriaNews
AriaNewshttps://aria.ariairan.com/
اخبار اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی، علمی از سراسر جهان در Aria News | آریا نیوز
آخرین خبرها
اخبار مرتبط