10.6 C
Paris
Thursday, March 28, 2024

شرمتان باد ز هنگامەء رسوایی خویش

eghbal

آقای محمد اقبال چندی پیش در یک مصاحبە با رادیو ایر آوا به بیان مشکلات ساکنان لیبرتی می پردازد کە می توانید در لینک زیر این مصاحبە را بشنوید:

این “مهندس آرشیتکت” که ” پنجاه سال سابقه مبارزاتی دارد”  و بسان بچه مثبت هایی کە در دوران مدرسە ، تر و تمیز و بی نقص و با ادب ، در ردیف اول کلاس می نشستند و پاچە خواری و آدم فروشی می کردند و حال آدم را به هم می زدند ، همان است کە  وقتی به خواهر مرتدش می رسد ، تبدیل به یک بسیجی بی ترمز می شود .

این آقایی کە با لحنی بسیار محترمانە و فروتنانە از نقش سازمان ملل و آمریکا در نقض تعهد و کشتار ساکنان لیبرتی می گوید و با کمال ادب و احترام و کاملا متمدنانە و با حجب و حیا به آنها انتقاد برادرانە می کند، همان کسی است کە وقتی به خواهرش می رسد کە خارج از چارچوب تشکیلاتی رهبر عقیدتی کمپینی برای نجات ساکنان لیبرتی به راه انداختە ، چشمش را می بندد و دهانش را باز می کند و به مانند بسیجی های ولایت، زنجیر پارە می کند و دشنام اختراع می کند !

http://www.hambastegimeli.com/ديدگاه-ها/50178-محمد-اقبال-حيوان-ليبرتي

حالا جرم های اینها را کنار یکدیگر بگذارید و مقایسە کنید . جرم یکی نقض تعهد و کشتار است . جرم دیگری یک فعالیت فیس بوکی خارج از چارچوب تشکیلات ولایت است . نوع رفتار و گفتار را هم با هم مقایسە کنید تا بفهمید که  ایشان ذوب شدە در ولایت است . مانند نسخەء ریش تراشیدەء حسین شریعتمداری (محمد حسین توتونچیان) ایشان هم نسخەء کراوات زدەء حسین الله کرم است کە در مصاحبه با نشریەء سپاه گفت : “اگر ولایت بگوید ماست سیاه است ، به والله سیاه می بینیم…!” ! اگر کسی هنوز در این شک دارد ، دیگر باید به بالاخانهء خودش شک کند.

این بسیجی ولایت حالا مطلب دیگری نوشتە است و فحاشیهای جدید رونمایی کردە است . لوش و لجن دستگاه “ولایت” تمامی ندارد. به خواهرش لقب ” حیوان لیبرتی” دادە است . می خواهد سرسپردگی اش را به رجوی  اثبات کند . می خواهد به او بگوید ” یک وقت فکر نکنی کە دنیای آزاد و آب و هوای بورژوازی تو را از خاطرم بردە است ! نه ، …! من همان محمد اقبالم . ذوب شدە در ایدئولوژی تو !. این فحاشیها و بی حیایی ها هم گواهی بر این مدعاست .”  آخر نشانەء ایدئولوژی رجوی وخمینی ، بی حیایی و بی شرمی است . نشانەء دیگری ندارد.

آقای محمد اقبال ! فارغ از هر بحث سیاسی و ایدئولوژیک ، شما باید اول تربیت یاد بگیرید . این فوری ترین و اساسی ترین نیاز شماست. در وهلەء دوم باید به یک روانپزشک مراجعه کنید . کسی کە در سن شصت سالگی در مرور خاطرات کودکی ، فقط به یادش می آید کە خواهرش از غذای او خوردە است (ممد نوخوری !)  ، نمی تواند آدم متعادلی باشد . نیازی نیست کە با دلیل و برهان ثابت کنی کە چیزی در تو عوض نشده است و همان بسیجی “ولایت” هستی کە بودی . باور کن کاملا مشخص است و نیازی به این همە زحمت نیست . مبرم ترین نیاز شما و امثال شما یادگیری ادب و نزاکت است . زندگی در جامعەء عادی الزاماتی دارد . آن ننگین شهری کە با افتخار به آن جامعەء غیر عادی می گفتید ، قوانین و ضوابط خاص خودش را داشت . زندگی در جامعەء عادی متفاوت است . لذا اول  باید به شما ابتدایی ترین و پیش پا افتادە ترین مسائل رفتاری و گفتاری را آموخت . باید برای شما کلاس گذاشت و به شما فهماند کە قرار نیست تمام دنیا مانند شما فکر کنند واگر کسی مانند شما فکر نکرد  ، معنی اش این نیست کە لایق هر دشنام و لوش و لجنی باشد . باید به شما فهماند کە روابط و علائق عاطفی مجزا از وابستگی های گروهی و تشکیلاتی و عقیدتی وجود دارند . یعنی وقتی کسی با همزاد و همشیر و همخون ژنتیکی اش می تواند اینقدر بی شرم و دریدە باشد ، دیگر مسئلەاش نه سیاسی است و نه باید با او بحث سیاسی کرد . تنها کاری کە در رابطه با این آدم می توان انجام داد این است کە آدرس یک روانپزشک مجرب را کە در زمینەء فرقه ها هم تجربە داشتە باشد ، به او داد .

آقای محمد اقبال! نوشتە اید کە در دومین تماس تلفنی با پسرتان ” طاهر اقبال” ، از او  چیزی جز يك روحيه آموزنده مبارزاتي و جنگندگي تمام عيار ندیدید . من و “طاهر اقبال” در  یک قرار گاه بودیم . به خوبی او را می شناسم . آقای محمد اقبال ! کسی کە با دیدن صحنەء جفت گیری دو مرغ  دچار مسئلە می شود و دو روز در آسایشگاه می خوابد و توی سرو کلەء خودش می زند، نمی تواند آدم متعادلی باشد. بنابراین شما اگر یک پدر با احساس و مسئولیت شناس بودید ، به جای  این یاوه گوییها ، او را از آنجا بیرون می آوردید و برای او یک روانپزشک پیدا می کردید. از مبارزە و روحیەء جنگ طلبی با کسی سخن بگویید کە شما را ندیدە و نشناختە باشد . نمی خواهم بسیاری از مسائل را اینجا بازگو کنم . وگرنە در مورد همان “طاهر” و “طاهر”ها و “طاهرە” های  فراوان در سازمان گفتنی زیاد است. اگر اصرار بفرمایید می توانم چند تایی را با ذکر جزئیات بازگو کنم تا همگان بفهمند کە این انسان هایی کە در مورد روحیەء  مبارزاتی شان ، داستان سرایی می شود ، در آیندە سوژه های جالبی برای یک تحقیق روانشناسی خواهند بود

آقای محمد اقبال ! مدتی پیش  یک مرد ایرانی در آلمان کە از ناراحتی ذهنی و روانی رنج می برد، شب هنگام  در حالیکە با سینە های مجسمەء برهنەء یک زن در روبروی ادارەء شهرداری ور می رفت ، توسط پلیس دستگیر شد . وی به مدت دو ماه در تیمارستانی در کلن، به صورت اجباری بستری شد .  ما با هم در یک هایم  پناهندگی بودیم و ماجرای او معروف است. در جوامع آزاد ، چنین انسان هایی بستری و ایزولە می شوند و تا زمانی کە روانپزشکان و روانکاوان سلامت آنها را تایید نکنند ، در ایزولە نگه داشتە می شوند . چون وجودشان برای جامعە می تواند خطرناک باشد . شما در هر جامعەای کە باشید ، هر کاری کە بکنید ، هر تفکر و طرز فکری کە داشتە باشید ، به هر مرام و مسلک و گروهی کە وابستە باشید ، اول باید ابتدایی ترین مسائل رفتاری و گفتاری را یاد بگیرید . با شما بحث سیاسی کردن خندە دار است . به شما باید سلام کردن یاد داد.  من به خانم عاطفە اقبال پیشنهاد می کنم در این زمینە یک کمپین به راه بیندازد .

ع ریحانی

منبع:پژواک ایران

AriaNews
AriaNewshttps://aria.ariairan.com/
اخبار اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی، علمی از سراسر جهان در Aria News | آریا نیوز
آخرین خبرها
اخبار مرتبط