به عنوان یک منتقد و یک عضو جدا شده از فرقه و قبیله رجوی که به مدت بیست و پنج سال مقهور حصار های ساخته شده اطرف و درون قبیله رجوی بودم از همه منتقدین و دوستان جدا شده وهر انسان شریف و آزاده ای که نگران جان ساکنان لیبرتی ا ست درخواست دارم با پیوستن به کمپین خانم عاطفه اقبال و یا هر کسی دیگر که در این موضوع حیاتی و انسانی فعالیت میکند فارغ از هر گونه تعلق سیاسی یا مذهبی یا فکری دیگری بپیوندیم و نهایت تلاش خود را بکنیم که جان این انسانها اسیر قربانی طمع رئیس قبیله رجوی و مادمازل اش وزنان نوبتی او نشود این شهوت پرست قدرت طلب هرزه که هر روز در آغوش یکی از بازی گران قدرت سیاسی منطقه و بین المللی هست در گوشه ای آرام لمیده و مثل موش در تاریکی هست و بر سر جان این انسانها دارد معامله می کند .نگذاریم این کوتوله ابله بیش از این خون بی گناهان را بریزد .
در شرایط حساس دلم می خواست که همه متمرکز این موضوع بشویم و خودم هم دل دماغی برای نقد این قبیله را نداشتم فکر کردم مدتی کار نوشتن وافشاگری دیدهایم از درون قبیله فرقه رجوی را متوقف کنم تا تعیین تکلیف وضعیت اسیران لیبرتی اما دیدم که دقیقا هدف رجوی ها همین هست که پای هیچ کدام از افراد قبیله به بیرون نرسد و تمام ترسش همین هست که همه را به کشتن بدهد ولی یک نفر هم به دنیای آزاد و جامعه باز راه نیابد زیرا در این صورت مثل برق و باد عنصر آزادی و استقلال فکری به روح و روان جدا شده می خورد و یک باره متوجه می شود که در حصار چه قبیله و عشیره ای و بت خانه ای بوده به سرعت احساس وظیفه و مسولیت می کند که برای اطلاع عموم هموطنان و بخصوص نسل جوان و آینده گان با هر امکانی تجارب خود را در اختیار رسانه ها قرار دهد و به گوش مخاطبین برساند و ایران عزیز دیگر شاهد” شامورتی بازی” و شاه فیلسوف امور جنسی” دیگری مثل رجوی ها قرار نگیرد .از قضا باید به کار نوشتن و نقد و بیان خاطرات و مکانیزم های مغز شویی و انبوه تجارب دیگر در کنار پیوستن به کمپین برای انتقال فوری ساکنان لیبرتی به کشور های ثالث کوشید از قدر و ارزش نوشتن مطلب کوتاهی نکرد همان چیزی که رجوی می خواهد ” خاموش کردن منتقد و بخصوص جدا شده ها ” و از قضا باید در این روزها بیشتر چهر ه این بیمار روانی را افشائ کرد به امید آزادی و رهای از هرگونه قید بند عشیرتی و قبیله گرایی.
