15.6 C
Paris
Friday, March 29, 2024

از خود بیگانگی انسان در تشکیلات های توتالیتر

Ashraf camp

انسان موجودی است ایندیوآل هرچند که اجتماعی است یعنی بطور دقیق یک رابطه دیالکتیکی بین ایندیوآلیسم و جمع گرایی اجتماعی مشخصه انسان میباشد در عین حال که یک موجود اجتماعی ولی دارای یک شخصیت ویژه وقائم به خود میباشد که بارشد کم کم به یک موجودمستقل تبدیل میشود مثل بسیاری از موجودات روی زمین هم .
ولی در تشکیلات های توتالیتر این شخصیت قائم به خود تبدیل به شخصیت قائم به دیگر ی ودر واقع نقطه گرانیگاه خود را نه در درون خود بلکه به بیرون خود انتقال میدهد و شخص در واقع دیگر شخصیت فردی خود را از بین میبرد تا ذوب در جمعی شود که باز قائم به بیرون ورهبر بیرون از جمع است و بدین گونه جمعی قائم به یک شخص ویا رهبر میشوند وشخصیت جمعی به شخصیت فردی مبدل میشود که در صورت رهبر خود را انعکاس میدهد .
ویژه گی این ساختار توتالیتر در همین است که میتواند شخصیت فرد و استقلا ل او را بگیرد و بجای آن شخصیت خود را بنشاند ودیگر فرد و جمعی از افراد دیگر خودشان نیستند بلکه دیگری هستند که پیرون آن میشوند و در واقع یک نوع از خود بیگانگی در شخص و آن جمع بوجود میاید . در چنین ساختارهای توتالیتر فرد در جمع و جمع در رهبر ذوب میشود حالت امت و امام ویا توده ورهبر . توده ای که تعریف خود را نه طبقاتی ونه قائم بر خود میکند بلکه هویت خود را در رهبر تعریف میکند یک مکانیزمی از مرید و مرادی که فرد و جمع ا فراد را به عنوان توده های اجتماعی و گروهی وسازمانی منبعث به بیرون از خود میکند وفرد چون دیگر قائم به خود نیست بلکه قائم به بیرون از خود ا ست درواقع یک نوع خود بیگانگی دارد.
از خود بیگانگی در واقع دیگری شدن و در عین حال عمله شدن رهبری است که فرد شخصیت وی را قبول کرده و او میشود ومعبود وتقدسش میشود و این فرد و جمعی ازتوده های این افراد دیگر مانند موم در دست رهبر بوده وقادر به شکل دادن های متفاوت به آنهاست .
فرد از خود بیگانه شده دیگر نیاز ندارد که فکر کند بلکه دیگری برایش فکر میکند ، تصمیم میگیرد.
البته مکانیزم این از خود بیگانگی یک جاده یک طرفه نیست یعنی بین مرید ومراد این تنها مرید نیست که از خود بیگانه میشود پس از چندی رهبر نیز به انسانی ازخود بیگانه تبدیل میشود که باید درچهارچوب تمایلات توده های مراد که او مریدشان میباشد قرار گیرد ودرواقع رهبر ومراد هم باید خود را با چیزی منطبق دهد که خود او نیست بلکه چیزی است که مصلحت رهبری گزیده برای او مشخص میکند وبی جهت نیست که شما در رهبران سیاسی و مذهبی تقدس گونه هرگز یک انتقاد از اشتباه خود نمبینید چرا که یک انسان مافوق باید باشد یک استنثا و خداگونه باید باشد تا مریدان به او ایمان داشته باشند ودرواقع خودرا نشان میدهد که خود او نیست با تمامی ضعف های یک انسان که میتواند باشد. باید خداگونگی ،تقدس خود را با لبا س تزویر رهبر خداگونه بپوشاند تا بتواند مشروعیت خود را در مقابل مریدان حفظ نماید و این هم نقطه ا ز خود بیگانه شدن رهبر توتالیتر از انسان بودن خود میباشد . دچار خود بزرگ بینی ،عاج نشینی میشود که اورا از اواقعیات بدور میسازد ودر واقع در خیالاتی کاخ جهالت خود را میسازد که مریدان او میخواهند که او چنین باشد واز او چنین میخواهند وپس از مدتی نیز همین نقش را برای خود واقعی میبیند هرچند در خیالات درعاج خود پسندی و خود بزرگ بینی خود قرار دارد و فکر میکند واقعا خدا گونه است ویا از جنس دیگری است.
پس میبنیم که ساختارهای تشکیلاتی توتالیتر مکانیزم های خاص خود را در یک دیالکتیک مراد ومریدی وهمچنین رهبر مقدس خدا گونه از خود بیگانه شده دارد ودرواقع در چنین ساختاری هردو هم رهبر و هم توده های دنباله رواز انسان بودن از خود بودن ، از ایندیوآل خود دور وبیگانه شده اند وپذیرش یک خود دیگری شده اند که خود نیست ! این خود یک خود نمایشی است یک خودبیرونی است ، یک هویت جعلی است که هردو یعنی مرید ومراد و رهبر وتوده ازاین هویت جعلی نمایشی راضی به نظر میرسند وحتی متوجه خود فریبی خود نیز نمیشوند و این بندی است که بند وزندان انسان از خود بیگانه شده دارد هم رهبر توتالیتر و هم پیرو در بند هردو خود نیستند هردو انسان عادی که باید باشند نیستند یک خودی میباشند که به نظرشان خود عالی است ولی نیستند ولی خود هم نیستند !

منبع؛ فراخوان مستقل برای خروج انسانی ساکنین لیبرتی از عراق

 

 

AriaNews
AriaNewshttps://aria.ariairan.com/
اخبار اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اقتصادی، علمی از سراسر جهان در Aria News | آریا نیوز
آخرین خبرها
اخبار مرتبط